نه دی

ماییم و نوای بی نوایی؛ بسم الله اگر حریف مایی

نه دی

ماییم و نوای بی نوایی؛ بسم الله اگر حریف مایی

9-Day.Blog.ir

دست نوشته ها، تحلیل ها و نقطه نظرات یک بنده حقیر...
http://drash.blogsky.com

بایگانی
آخرین مطالب
پایگاه مجازی فارسی زبان مقاومت اسلامی لبنان - حزب الله

پایگاه تحلیل های دانشجویی

عموروحاني

۲۲۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «Iran» ثبت شده است

بخشی از تحلیل "«شب قدری» که قدر دانسته نشد" پیرامون چرایی تحولات مصر  نوشته علی‌رضا رضاخواه، کارشناس مسائل منطقه:

 

...

عدم شناخت صحیح نسبت به مقطع حساس بروز انقلاب‌های منطقه -یعنی آن‌چه که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای آن را «شب قدر» تاریخ کشورها نامیدند- نقشی جدی در این تحولات داشت. انگار که آن‌ها  قدرِ شب قدر مصر را ندانستند.


پایگاه خبری میدل‌ایست‌آنلاین درباره تحولات اخیر مصر نوشت:

«خودباختگی إخوان در برابر سیاست و اوامر آمریکا و نرمش شدید در رفتار با اسرائیل، نه‌تنها آمریکا را قانع نکرد، بلکه نتوانست رضایت مردم مصر را نیز جلب کند. این رفتار سبب شد آن‌ها نزد آمریکا به عنوان منافقانی شناخته شوند که رفتار ظاهریِ مغایر با تفکرات درونی دارند. نزد مردم طرفدار خود نیز به عنوان دروغ‌گویانی شناخته شدند که رویکردی خلاف غرب‌ستیزی دارند که در سخنانشان موج می‌زند.» در ادامه‌ی این گزارش آمده است: «آن‌ها همچنین همواره برای آزادی قدس و پشتیبانی از مقاومت شعار سر‌می‌دادند، اما به محض آن‌که به قدرت رسیدند، سفیر مصر را از سوریه فراخواندند و برای مصر در اسرائیل سفیر تعیین کردند و به نام ملت مصر، نامه‌های محبت‌آمیز به اسرائیل نوشتند.»

...

 

برای مطالعه کامل کلیک کنید: Khamenei.ir

 


 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۲ ، ۰۲:۳۸
مردم آمریکا در اوکلند پرچم کشورشان را در اعتراض به تبعیض نژادی سیستم قضایی آتش زدند


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۲ ، ۱۵:۰۵

متن زیر مصاحبه سایت آوینی فیلم با همسر شهید سید مرتضی آوینی است



اکثر مردم آقامرتضی را با صدایش در روایت فتح و آن‌هایی که اهل مطالعه و سینما بودند ایشان را با سرمقاله‌های ماهنامه « سوره » می‌شناختند. مردم فکر می‌کردند این صدا جزیی از زندگی‌شان بوده است و چون نمی‌دانستند این صدا متعلق به کیست، او را نزدیکتر به خود و زندگی‌شان حس می‌کردند. همسر ایشان در این باره معتقد است: "شاید قرار و تقدیر بود که این‌گونه باشد. مرتضی میلی برای به دست آوردن شهرت نداشت. چیزی که می‌خواست خالصانه کارکردن بود. همین باعث شد که تاثیر عمیق‌تر و ماندگارتری داشته باشد."

این‌بار به سراغ مریم امینی همسر شهید سیدمرتضی آوینی رفتیم. ایشان متولد سال 1336 است. تحصیلاتش لیسانس ریاضی و علوم کامپیوتر است. او از آشنایی با آقامرتضی برایمان می‌گوید: "قبل از ازدواج، آشنایی چند ساله با هم داشتیم. من ایشان را می‌شناختم. از سن پانزده‌سالگی تا نوزده، بیست‌سالگی که این آشنایی به ازدواج رسید. در این میان خانواده‌ی من مخالف با این ازدواج بودند ولی برای من مشخص بود که این زندگی مشترک باید شروع شود. صورت دیگری برای ادامه‌ی زندگی نمی‌توانستم تصور کنم. از همان ابتدا مرتضی برای من آن حالت مرادبودن را داشت. رد و بدل کردن کتاب‌های خوب، شرکت در سخنرانی‌ها و کنسرت‌های موسیقی دانشکده هنرهای زیبا که ایشان آنجا درس می‌خواندند. در واقع ایشان راهنمای کاملی برای من بود."


مرادبودن ایشان تا کدام مرحله از زندگی ادامه یافت؟


برای همیشه حفظ شد. این رابطه، شیرازه‌ی اصلی زندگی ما بود. البته گاهی چهره‌ی این موقعیت به‌خاطر تحولات فکری تغییر می‌کرد. گرایش‌های ایشان بعد از انقلاب کاملاً تغییر کرد. به تبع ایشان، این تغییر در من هم اتفاق افتاد. ولی نسبت برقرار بین من و ایشان همواره ادامه پیدا کرد تا شهادتشان. تازه بعد از آن بود که فرصتی پیدا کردم برگردم و به نسبت جدید نگاه کنم و ببینم درباره‌ی امروز چه می‌شود گفت.


از نگاهتان چه حاصل شد؟


بعد از شهادت ایشان نسبت جدیدی بین ما برقرار شد. مرتضی خودش در یکی از مقاله‌هایی که بعد از رحلت حضرت امام (ره) نوشت، جمله‌ای دارد نزدیک به این مضمون: "ایشان از دنیا رفتند و حالا بار تکلیف بر شانه ما افتاده است". دقیقاً من چنین سنگینی‌یی را احساس می‌کنم. پیش از این، دستم را گرفته بود و مرا به بهشت می‌برد.
نه به زور، میل باطنی هم بود. من سنگینی بار را خیلی احساس نمی‌کردم. همه چیز راحت‌تر اتفاق می‌افتاد ولی بعداز شهادت مرتضی من باید دوباره شروع می‌کردم. مثل یک تولد دوباره. خیلی خدا را شکر می‌کنم. چه موهبتی بالاتر از این برای یک انسان که هم فرصت زندگی عینی با انسانی را داشته باشد که قبله‌ی همه‌ی خواسته‌هایش است و هرچه از زندگی می‌خواهد در او می‌بیند؛ و هم فرصت تأمل و تفکر در وجود این انسان و زندگی را پیدا کند.

مرتضی می‌گوید: "شهدا از دست نمی‌روند، بلکه به دست می‌آیند." برای همه، این فرصت نیست که این به‌دست آمدن را تجربه و حس کنند. حالا من نمی‌دانم چه‌قدر در این مسیر هستم و آن‌را با این بار سنگین طی می‌کنم. یعنی بار دیگر من مرتضی را به دست آورده‌ام و خیلی شاکر هستم.
از تجربه‌ی نسبتاً طولانی زندگی خودتان با ایشان بگویید.

این زندگی قشنگ از سنین نوجوانی شروع شد. هر روز که می‌گذشت موقعیت و جایگاه ایشان نزد من بیشتر از هر کس دیگری‌ می‌شد. مرتضی مظهرهمه‌ی کسانی بود که در زندگی جست‌و‌جو می‌کردم. جای همه‌ی اعضای خانواده را برای من پر کرد و همه چیز زندگی‌ام بود.


خانم امینی! می‌توانیم بگوییم زندگی مشترک شما سه مرحله داشت. قبل از انقلاب، بعد از انقلاب و بعد از شهادت.اگر اجازه بدهید از ازدواجتان شروع کنیم. مثلاً این‌که‌آقا مرتضی کی به خواستگاری شما آمد؟


مورد خاصی نداشت. خیلی معمولی بود. سال 1354 بود که نامزد شدیم و خردادماه 1357 ازدواج کردیم. فقط می‌توانم بگویم که نسبت به شرایط آن‌روز خیلی ساده ازدواج کردیم. خرید ما یک بلوز و دامن سفید برای من بود و یک کت و شلوار سفید برای مرتضی.


آقامرتضی حتماً سرسختی زیادی به خرج داد و سال‌ها صبر کرد.


بله. این علاقه روز به روز بیشتر و پخته‌تر می‌شد و بعد از ازدواج هم چیزی از آن کم نشد. مرتضی خیلی به من و بچه‌ها علاقه‌مند بود. یکی دو سال آخر، این علاقه را خیلی ابراز می‌کرد و به زبان می‌آورد. این‌ها همه نتیجه‌ی تفکراتی بود که داشت. روش او تغییر می‌کرد. هرچه به زمان شهادت نزدیک‌ می‌شدیم، بدون هیچ اغراقی احساس می‌کردم داریم به سال‌های اول زندگی برمی‌گردیم؛ منتها در این ابراز علاقه‌های آقامرتضی مرتباً یک حالت ذکر و شکری وجود داشت. بیان ایشان از لطفی که خدا دارد جدا نبود. هرچه بیشتر عشق به خدا در ایشان شدت می‌گرفت ابراز علاقه به خانواده هم شدیدتر می‌شد. در آخرین لحظه‌های زندگی‌شان، همراهشان نبودم ولی بچه‌های روایت فتح می‌گفتند در لحظه‌های آخر هم ابراز علاقه می‌کردند.



برای شروع زندگی مشترک چه کردید؟


خانه‌ی کوچکی در خیابان شریعتی، خیابان آمل اجاره کردیم. حدود یک سال آنجا مستأجر بودیم. اولین فرزندمان در همان خانه به‌دنیا آمد. چند ماه بعد چون توان پرداخت اجاره را نداشتیم، به منزل پدری آقامرتضی در خیابان مطهری نقل مکان کردیم. سال 1358 بود. سه‌سال هم در آن خانه ماندیم. بعد یک آپارتمان هفتادوپنج‌متری در قلهک خریدیم و کلی هم قرض بالا آوردیم. حالا صاحب سه فرزند شده بودیم. جایمان کوچک و تنگ بود.
آقامرتضی می‌خواست نزدیک پدر و مادرش باشد و به آنان کمک کند. به همین خاطر آپارتمان را فروختیم و دوباره به خانه‌ی پدری آقامرتضی برگشتیم و طبقه‌ی اول آن خانه را که دو دانگ آن می‌شد، خریدیم و ساکن شدیم. تا زمان شهادت آقا مرتضی آنجا بودیم.
از احوالات آقامرتضی در روزهای انقلاب بگویید.
یک خصوصیت واحدی می‌گویم که دو مرحله‌ی زندگی آقامرتضی یعنی قبل از انقلاب و بعد از انقلاب تا شهادت را به‌هم وصل می‌کند. از وقتی من مرتضی را شناختم، [او به] دنبال حقیقت بود. تحولات کوچک و بزرگ سیاسی ـ اجتماعی حتی هنری و ادبی قبل از انقلاب، جست‌‌وجوی او را بی‌جواب می‌گذاشت، ولی میل به پیدا کردن حق و حقیقت در این جست‌و‌جوها زیاد بود. آن‌قدر در این مورد پافشاری می‌کرد که حتی از خودش هم می‌گذشت. در این جست‌و‌جوها خیلی هم سرش به سنگ خورد. خیلی چیزها را تجربه کرد. همین تجربه‌ها بود که وقتی با حضرت امام (ره) آشنا شد، ایشان را شناخت و به سرچشمه رسید؛ چیزی که سالها به‌دنبالش بود و در وجود مبارک حضرت امام (ره) پیدا کرد. یک ذره هم کدورت در دلش نبود که نفس خودش را با این یافتن مقدس قاطی کند. وقتی شناخت، دیگر فاصله‌ای نبود. به یک معنا به واقعیت رسیده بود. به همین دلیل و به خاطر این واقعیت هرچه را که نشانی از نفس داشت، سوزاند.


آقای مرتضی این واقعیت را چگونه بروز می‌داد؟


تمام زندگی‌اش وقف انقلاب شد. خودش هم می‌گوید از طرف جهاد رفتیم بیل بزنیم، دوربین به دستمان دادند. [برایش] فرقی نمی‌کرد. با تمام وجود خودش را وقف انقلاب کرد و آن‌چه از او انتظار میِ‌رفت، انجام ‌داد. زمان جنگ ایشان را خیلی کم در خانه می‌دیدیم؛ هرچند شب یک بار. تمام دغدغه‌ی ذهنی‌اش جنگ بود.


آشنایی آقامرتضی با سینما از کجا شروع شد؟


قبل از انقلاب مرتب فیلم‌های جشنواره‌ها را می‌دید و به مقوله‌ی سینما علاقه‌مند بود. وقتی وارد جهاد شد مستندهای زیادی ساخت؛ از جمله یک سریال یازده قسمتی به نام "حقیقت" و" مستند دیگری به نام شش‌روز در ترکمن‌صحرا" ، که هر دو از مستندهای خوب آن‌روزها بود.


درباره کارشان، در خانه چیزی می‌گفتند؟


نه! اما درباره بعضی فیلم‌ها اظهار نظر می‌کردند و نقدهای دقیقی داشتند.


بیشتر حرف‌هایشان در جمع خانواده درباره چه بود؟


بیشتر ما برای ایشان حرف می‌زدیم؛ از اتفاق‌های روز، حتی آمدوشد اقوام. ایشان هم به این حرف‌ها دل می‌دادند. چه به حرف‌های من و چه به حرف‌های بچه‌ها. یادم ‌‌می‌آید وقتی سمیناری درباره‌ی سینمای پس از انقلاب برگزار شد و ایشان هم یکی از سخنران‌ها بود، برخورد بدی در آن جلسه با ایشان شده بود. شما می‌دانید در سینمای ما مدعی زیاد است اما آدم باسواد کم داریم. آن شب وقتی به خانه آمد هیچ نگفت.


بعدها من در نوشته‌هایشان در مجله سوره سینما داستان آن شب را خواندم و اخیراً هم نوارش را از روایت فتح گرفتم و فیلمش را دیدم. ایشان در مقابل چه جّو عجیبی ایستاده بود و قدرتمندانه در یک فضای مخالف، حرفهای اصلی خودش را زده بود! حتی با سلامت نفس به همه‌ی اعتراضات بی‌پایه‌ی آنان که به نحو غیرمحترمانه‌ای مطرح می‌شد گوش کرده بود. من وقتی فیلم را دیدم تازه متوجه شدم که چه‌قدر تحمل آن فضا مشکل بود و آقامرتضی وقتی به خانه آمده بود اصلاً مشخص نبود که ساعت‌ها در چنین فضایی حرف زده است. شما می‌دانید یکی از رنج‌های آقامرتضی "بی‌سوادی حاکم بر سینما "بود و از طرف دیگر، مدعیان زیادی که بودند و هستند.


شاید به همین خاطر است که سینمای امروز ما هنوز نتوانسته نسبت معقول خودش را با جامعه برقرار کند.


همین‌طور است. مرتضی تلاش می‌کرد سینما را به دامن ارزش‌ها و فرهنگ اصیل این سرزمین نزدیک کند. این کار ساده‌ای نبود. اگر امروز این تحول فکری در سینما اتفاق نیفتد در آینده هم ساده نخواهد بود؛ که شاید مشکل‌تر هم باشد.


یکی از مواردی که خیلی‌ها به آن اعتراف می‌کنند، ادب آقامرتضی است...


این هم به مرور زمان شکل‌های مختلفی پیدا کرد. هم‌زمان با مسیر انقلاب و اقتضای روزگار، تغییر و تحول در روش زندگی ایشان در تمام زمینه‌ها پیش می‌آمد. منحصر به نحوه‌ی برخورد با خانواده و یا اطرافیان نمی‌شد، اما روش او تفاوت می‌کرد. شاید یک زمان حاضر نمی‌شد در سمیناری مثل همان که گفتم شرکت کند. یا این که خیلی دور از انتظار نبود که دربرابر آن آدم‌ها برخورد خیلی تندی داشته باشد. اگر این اتفاق چند سال پیش از زمانی که واقع شد، پیش می‌آمد، روش ایشان غیر از این بود. این را نمی‌شود گفت که پیش از این ادب‌شان کمتر بوده است. مثل این است که صورت ادب‌شان تغییر پیداکرده است.


شما به ماندگاری مذهبی آقامرتضی اشاره کردید. چه زمانی احساس کردید این قوام در ضمیر ایشان ته‌نشین شده و ثبات گرفته است؟


به نظر من این کشش مذهبی از ابتدا با ایشان عجین بود و همین امر بود که او را به جست‌وجو برای یافتن حق و حقیقت وامی‌داشت. وقتی ایشان آن نقطه‌ی روشن و نورانی را دیدند، دیگر تزلزلی از ایشان ندیدم.


کاملاً این درک و دریافت را پیدا کرده بود که وقتی حق را ببیند آن‌را بشناسد. چون از اول، نفس خودش در میان نبود. وقتی شناخت، موضوع تمام شده بود. انگار مصداق درستش پیدا شده است.


آقامرتضی آدم باسوادی بود. مطالعات ایشان از کجا شروع شد؟ چه چیزهایی را بیشتر می‌خواند؟


تقریباً تمام آثار فلسفی و هنری پیش از انقلاب را خوانده بود. نامهای داستایوفسکی و نیچه از آن روزها یادم هست که زیاد درباره‌اش حرف می‌زد. راجع به کامو و داستایوفسکی در مقاله‌ای نوشته بود که آنان فلسفه را زیسته بودند؛ نه این که فقط مطالعه کرده و یا درباره آن سخن گفته باشند. فکر می‌کنم مرتضی هم دقیقاً این‌طور بود. به خیلی‌های دیگر هم می‌شود باسواد گفت ولی مرتضی فضای آن روزها و آثار فلسفی و رمان‌هایشان را زندگی کرده بود و چون با جان و دلش آن فضا را احساس کرده بود، وقتی جواب سؤالاتش پیدا شد دیگر درنگی اتفاق نیفتاد و تزلزلی پیش نیامد.


غم و شادی آقامرتضی چه وقت‌هایی بود؟


وقتی با بچه‌های بسیج بود، نیرو می‌گرفت. وقتی مجبور بود به اتفاق‌های روزمره و حشو و زوائدی که وقت آدم را می‌گیرد تن بدهد، آن وقت بود که گرفته و غمگین می‌شد.


کلمه‌ی روزمرگی از کلمه‌های رایج در کلام و نثر ایشان بود.


درست است. این کلمه را زیاد به‌کار می‌برد و چه‌قدر پرهیز می‌کرد تا گرفتار این روزمرگی نشود. وقتی می‌شد که من سر مسأله‌ای ناراحت و گرفته می‌شدم و به ایشان شکایت می‌کردم، به من می‌گفت: « ببین! هزاران کهکشان در آسمان وجود دارد. یکی‌اش راه شیری است. سیاره‌های زیادی در آن هست که یکی‌اش زمین است. همین زمینی که ما روی آن زندگی می‌کنیم. » از کل به جز می‌آمد. بعد می‌گفت: « ما هم ذره‌ای در این مجموعه هستیم. حالا ببین این حرفی که شما می‌گویید، جایش در این مجموعه‌ی باشکوه کجا است؟ » آدم در آن کلـیت می‌دید که چه‌قدر آن اتفاق ناچیز و بی‌اهمیت بوده است و اگر درست به آن نگاه نکند دچار مشکل خواهد شد. بیان ایشان از روزمرگی در مورد آن مصادیقی که عنوان کردم چنین بود.


یکی دیگر از کلمه‌های ویژه‌ی‌آقامرتضی "جاودانگی" است...


در آثارش هر وقت درباره‌ی شهدا سخنی هست، سخن از جاودانگی هم هست. شهدا را منشاء این حیات می دانست و با تکیه به آیات و روایات، حیات جاودانه برای شهدا قایل بود.


نثر ایشان خاص خودش بود...


به عنوان یک خواننده حس می‌کنم نثر ایشان خیلی متفاوت است. مسایل سخت فلسفی را وقتی با نثر ایشان می‌خوانم منظور را متوجه می‌شوم. در صورتی که همان مطلب با نثر یک فیلسوف برایم غیرقابل درک است. احساس می‌کنم باید خیلی چیزهای دیگررا بخوانم تا آن مطلب را بفهمم. نثر ایشان یک جور شیرینی و حلاوت دارد. خیلی تأکید داشت بر استفاده‌ی درست از کلمه‌ها. در بسیاری از مقالاتش، از یک لفظ متداول آغاز می‌کند و به معنای اصیل کلمه‌ی مورد نظرش می‌رسد. مخزن کلماتش غنی بود و به راحتی به آن‌ها دسترسی داشت. این درباره‌ی دست‌داشتن ایشان در انواع هنرها هم صادق است. انگار به منبعی وصل بود که جایگاه آن فراتر از تمام هنرها بود؛ جایگاه حکمت. از آن جایگاه در مورد وجوه مختلف هنر که در قالب رشته‌های مختلف هنری ظاهر می‌شود، می‌نوشت و حرف می‌زد.


آقامرتضی صرف نظر از پشتوانه‌ی غنی مطالعات و ذهن نقادش، " دل آگاهی" هم داشت.


مرتضی برکت داشت. این حالت که شما می‌گویید، در تمام دوران زندگی‌اش چهره‌ی خود را نشان داده بود. از خانواده‌ی محترمش شنیدم که سالها قبل از انقلاب با اتومبیل تصادف کرده بود و زنده‌ماندنش به معجزه بیشتر شباهت داشت. می‌گفتند در آن حال بی‌هوشی و بی‌خودی، بارها زیرلب می‌گفت: "امام زمان (عج) مرا نگه‌داشته است... " این حرف در آن روزها عجیب بود. فکر می‌کنم این ارتباط به صورت عمیق و پنهانی همیشه در ایشان وجود داشته و بعدها سر و شکلی پیدا کرده و کامل شده بود. گاهی احساس می‌کردم مرتضی در زمانی جلوتر از زمان خودش زندگی می‌کند. نسبت به زمانی که در آن زندگی می‌کرد، یک نوع حالت پیشگویی هنرمندانه داشت و این از ویژگی‌های مهم زندگی ایشان بود.


از احوال خودتان و آقامرتضی در روزهای نزدیک به شهادتشان بگویید.


من هم ایشان را نمی‌شناختم. اصلاً این تصور را نداشتم که وقتی برای فیلم‌برداری به فکه می‌رود، شهید بشود. من آثار شهادت را در ایشان کشف نمی‌کردم. روزهای آخر، وقتی به فکه رفت و کار نیمه تمام ماند و برگشت، گفت دو سه روز دیگر باید برگردم فکه. در این چند روز ایشان را خیلی اندوهگین دیدم. مرتب سؤال می‌کردم چرا این‌قدر گرفته و ناراحتی؟ ولی در ذهنم هیچ ارتباطی برقرار نمی‌شد که چه اتفاقی افتاده که دوباره دارد برمی‌گردد. اما الان که به آن چند روز نگاه می‌کنم کاملاً مطمئن می‌شوم که می‌دانست. آخرین صحبت ما در آن یکی دو روز آخر درباره‌ی قراری برای روزهای بعد بود. من گفتم این کار را بعد از آمدن شما هم می‌شود انجام داد انشاءا...؛ اما ایشان یک دفعه سرشان را برگرداندند و دیگر حرفی بین ما رد و بدل نشد. همان اواخر وقتی پیشنهادی به ایشان دادم، گفت: " فعلاً این کار صلاح نیست. الان آن‌قدر برای من مشکل درست کرده‌اند که اگر آدمی پشت به کوه داشت، نمی‌توانست تحمل کند. من به جای دیگری تکیه داده‌ام که الان سرپا ایستاده‌ام."


در چند ماه قبل از شهادتش اندوه عمیقی داشت و زبان به شکوه باز کرده بود. این خصوصیت را هیچ‌وقت در ایشان ندیده بودم.


وقتی خبر شهادت آقامرتضی را به شما دادند...


حدود ظهر جمعه بیستم فروردین ماه، مرتضی در فکه رفت روی مین. صبح شنبه بود که پدر و مادرم آمدند. صبح زود بود. به من گفتند : "مرتضی زخمی شده است." روزهای اول بهار هنوز هوا تاریک و روشن بود. حالتی میان خواب و بیداری بود. مثل همان وقت طبیعت. بچه‌ها را با آرامش بیدار کردم و به مدرسه فرستادم. مثل این که اصلاً چیزی نشنیده‌ام. بچه‌ها که رفتند، پدر و مادرم آرام آرام سر حرف را باز کردند و من باخبر شدم که دیگر مرتضی را ندارم.



آثار منتشرنشده‌ای از آقامرتضی در دست دارید؟


تعدادی داستان کوتاه است که به نحوی به موضوع اسارت آدمی که در خودش گرفتار است، می‌پردازد. نوشته‌هایی هم بین شعر و نثر دارد. درگیری ذهنی مرتضی در آن نوشته‌ها اسارت و گمگشتگی انسان است. این موضوع را خیلی زیبا، شاعرانه و عمیق بیان کرده است.


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۲ ، ۰۳:۴۸

حضور حجت الاسلام حاج شیخ حسن روحانی - رئیس جمهور منتخب - در نماز جمعه این هفته

92/4/21


نمازجمعه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۲ ، ۲۰:۱۰
تجمع در سوریه

تجمع در سوریه

جابجایی شهدای حزب الله

هواپیمای حامل شهدای حزب الله در فرودگاه لبنان (مدافعان حرم حضرت زینب)

(مدافعان حرم حضرت زینب)

شهید عاهد محمد سعاده 2

فرزند شهید عاهد محمد سعاده از رزمندگان حزب الله (مدافعان حرم حضرت زینب)



کاروان شهدای حزب الله لبنان در سوریه (مدافعان حرم حضرت زینب)



تشییع پیکر شهدا حزب الله لبنان در بنت جبیل (مدافعان حرم حضرت زینب)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۲ ، ۲۱:۴۵

یک مسئله، مسئلهى احترام ظاهرى و پاسداشتن از حرمت قرآن است به معناى الفاظ قرآن، اصوات قرآنى؛ این در جاى خود چیز محترم و مهمى است. مسئلهى بالاتر، تخلق به اخلاق قرآنى است؛ سبک زندگى را منطبق با قرآن قرار دادن.


اما اینکه حالا اکثریت مردم دنیا اینجور حرف میزنند، اینجور حرکت میکنند، اینجور رفتار میکنند، ما باید عقل خودمان را، دین خودمان را، هدایت الهى را معیار قرار دهیم براى رد و قبول.


یکى از چیزهائى که قرآن و هدایت الهى به ما تعلیم داده است، تبعیت از داورى خرد و عقل انسانى است؛ این هم قرآنى است. یعنى پیروى از آنچه که عقل سلیم به آن حکم کند و قضاوت عقل پشت سر آن باشد، این هم یک امر قرآنى است، این هم امر دینى است؛ اینها شد معیار. آنچه که بندگان برگزیدهى خدا، معصومین عندالله به ما یاد دادند، این میشود معیار؛ معیار اینها است. اینکه حالا مردم کشورهاى غربى، مردم مادى، مردم فلان بخش از دنیا، در رفتارشان، در اعمالشان، در مسائل زندگىشان، در ارتباطاتشان، در تشکیل خانواده، اینجور عمل میکنند، ما هم باید اینجور عمل کنیم، این خطا است.


ما بحمدالله هم قرآن را داریم، هم کلمات اهلبیت (علیهمالسّلام) را داریم؛ که «انّى تارک فیکم الثِّقْلَیْن» یا «انّى تارک  فیکم الثَّقَلَیْن»؛(۳) دو چیز گرانبها را در بین شما گذاشتم. هر دو بحمدالله در اختیار ما است؛ باید از اینها استفاده کنیم، جامعه را بر اساس اینها شکل دهیم. این جلسهى قرآن، این آموزش قرآن، این تجوید قرآن، این حُسن تلاوت قرآن با نغمههاى خوب، با صداى خوب، همه مقدمه براى این است. این را به چشم ذىالمقدمه نگاه نکنیم، این مقدمه است؛ از اینجا باید وارد شد و با قرآن انس گرفت.


۱۳۹۲/۰۴/۱۹  - قسمتی از بیانات در محفل انس با قرآن


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۲ ، ۲۰:۱۱


جهت مشاهده استفتائات پیرامون روزه

از سایت Khamenei.ir

کلیک کنید



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۲ ، ۱۴:۵۱
وی در مورد آزادی گروگان ها نیز گفت : امام امت تعیین سرنوشت گروگان ها را بر عهده مجلس شورا گذاشته اند ، آمریکا برای جان گروگان ها ارزش قائل نیست و از طرف دیگر ایده آل هایی برای مردم ما مطرح است که باید شاه برگردد و محاکمه شود و اموال به غارت رفته پس گرفته شود و آمریکا نیز عذرخواهی کند و این یک ایده آل است.
روحانی گفت : تاکنون مسئله گروگان ها به نفع انقلاب بوده است و باید این موضوع فوری حل شود تا به نفع انقلاب نیز پایان یابد .

حاج شیخ حسن روحانی 33 سال پیش - روزنامه اطلاعات ، 9 تیر 1359 ، صفحه 3

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۲ ، ۱۹:۵۱

به اخلاق خودمان هم برسیم. اخلاق اهمیتش از عمل هم بیشتر است.

فضاى جامعه را فضاى برادرى، مهربانى، حسن ظن قرار بدهیم.

من هیچ موافق نیستم با اینکه فضاى جامعه را فضاى سوءظن و فضاى بدگمانى قرار بدهیم. این عادات را از خودمان باید دور کنیم.

اینکه متأسفانه باب شده که روزنامه و رسانه و دستگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى گوناگون ارتباطى - که امروز روزبه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌روز هم بیشتر و گسترده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر و پیچیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر میشود - روشى را در پیش گرفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند براى متهم کردن یکدیگر، این چیز خوبى نیست؛ این چیز خوبى نیست، دل ما را تاریک میکند، فضاى زندگى ما را ظلمانى میکند.


مقام معظم رهبری

۱۳۸۸/۰۶/۲۹

Khamenei.ir


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۲ ، ۱۹:۰۸

حسن شحاته شهیدی که روز نیمه شعبان به دیدار امامش رفت

تنها جرم او این بود که جشن تولدی برای امام زمان (عج) در منزلش برگزار کرده بود


حسن شحاته

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۲ ، ۱۰:۵۷



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۲ ، ۰۰:۴۹
ایستاده ایم...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۲ ، ۱۴:۳۹

رهبر انقلاب در سالگرد وفات امام (ره):


* رهبر انقلاب: دشمنان این ملت روز ۹دی را فراموش می‌کنند. آن کسانی که فکر میکنند در این مملکت یک اکثریت خاموش و مخالف نظام جمهوری اسلامی است، یادشان رفته است که جمعیت عظیم در این سی و چند سال در ۲۲ بهمن به صحنه می‌آیند و شعار مرگ بر آمریکا میگویند


* رهبر انقلاب: آن کسانی که امروز با مردم حرف میزنند آنچه را که توانایی آن را دارند و مردم به آن نیاز دازند قول بدهند با عقل و درایت، از ظرفیتهایی قانون اساسی استفاده کنند


* رهبر انقلاب خطاب به نامزدها: جوری حرف بزنید که اگر در خرداد سال آینده نوار امروزتان را پخش کردند شرمنده نشوید/جوری وعده بدهید که اگر از شما پیگیری کردند نگویید عده ای نگذاشتند و نشد


* رهبر انقلاب: دشمنان میخواهند از این انتخابات تهدیدی درست کنند علیه نظام اسلامی در حالی که انتخابات فرصت بزرگ نظام اسلامی است


* رهبر انقلاب: رای به هر نامزدی در انتخابات، رای به جمهوری اسلامی است. رای اعتماد به نظام و سازوکار انتخابات است


* رهبر انقلاب: مسئله انتخابات مظهر هر سه باوری است که در امام وجود داشت و باید در ما وجود داشته باشد / انتخابات مظهر خودباوری، مردم باوری و خداباوری است.


* رهبر انقلاب: دشمنان امید دارند که انتخابات یا سرد باشد یا دنبال انتخابات فتنه به وجود بیاورند کما این که در سال 88 به دنبال آن انتخابات پرشور فتنه درست کردند


* رهبر انقلاب: نقشه راه ما همان اصول امام بزرگوار ماست، همان اصولی که توانست ملت عقب‌مانده و سرافکنده را به ایران سرافراز و پیشتاز تبدیل کرد


* رهبر انقلاب: زیربناهای فراوان در این کشور ساخته شده است به برکت انقلاب / ما اگر خودمان را مقایسه کنیم با ایران دوران طاغوت، این برجستگی‌ها به چشم می‌آید اما اگر خودمان را مقایسه کنیم با ایران مطلوب، راه طولانی در پیش داریم


* رهبر انقلاب: امام به ملت ایران اعتقاد داشت، ایمان عمیق مردم را که در زیر اندودهای دنیاطلبان مخفی شده بود، شکوفا کرد و غیرت دینی مردم را برانگیخت و ملت ایران الگوی استقامت و بصیرت شد.


* رهبر انقلاب: ‫ملت ایران در همه میدانها در این سی سال پیروز شده است/ ملت راه و انگیزه خود را اصلاح کرد و خدا کمک کرد و نتیجه هم آن شد که ایران وابسته به ایران مستقل تبدیل شد‬


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۴۱

امروز سالگرد وفات امام عاشقان است...



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۲ ، ۰۰:۴۴

تدوین مستند به پایان رسیده

بزودی کیفیت HD مستند بر روی سایت مستند قرار خواهد گرفت

برای هماهنگی جهت اکران و نمایش مستند با ایمیل DeadLock@chmail.ir و یا شماره 09390348299 آقای صاحبی تماس حاصل فرمایید



دانلود مستند در یک قسمت(با فورمت FLV)


دریافت
حجم: 229 مگابایت



دانلود مستند در سه قسمت (با فورمت FLV)


قسمت اول
حجم: 41.3 مگابایت


قسمت دوم
حجم: 78.2 مگابایت


قسمت سوم
حجم: 85.8 مگابایت


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۲ ، ۰۳:۰۴

دروغ شاخ دار !!!!!!!



جالب است آقایان ادعا می کردند تغییری اساسی ایجاد شده!!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۲ ، ۱۸:۱۶

آدم واقعا تاسف می خورد، بی بی سی فارسی بخش خبری داره به نام شصت دقیقه که مهمترین برنامه خبری بی بی سی هست. امروز در برنامه شصت دقیقه، بی بی سی دو قبضه شده بود طرفدار هاشمی رفسنجانی! تحلیلگرهاش هم به طور ضمنی برای شورای نگهبان خط  نشان می کشیدند که مبادا هاشمی رد صلاحیت شه...

دیروز هاشمی کجا و امروزش کجا...


هاشمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۳:۴۸

دانلود کلیپ صوتی رهبر انقلاب

التزام به قانون در انتخابات ریاست جمهوری




دریافت فایل صوتی (1.78MB )


«مبادا کسى تصور کند که رهبرى یک نظرى دارد که برخلاف آنچه که به عنوان نظر رسمى مطرح میشود، در خفا به بعضى از خواص و خلّصین، آن نظر را منتقل میکند که اجراء کنند؛ مطلقاً چنین چیزى نیست. اگر کسى چنین تصور کند، تصور خطائى است؛ اگر نسبت بدهد، گناه کبیره‌اى انجام داده. نظرات و مواضع رهبرى همینى است که صریحاً اعلام میشود؛ همینى است که من صریحاً اعلام میکنم.»

رهبر انقلاب

 ۱۳۸۹/۰۵/۳۱
(برای مشاهده بیانات به صورت کامل روی تاریخ کلیک کنید)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۵:۳۹

سایت مستند "بن بست"، پیرامون حوادث احتمالی انتخابات ریاست جمهوری یازدهم راه اندازی شد


Bon-Bast.ir


این مستند در حال حاضر در مرحله تدوین می باشد


برای مشاهده تیزر مستند کلیک کنید (خبرگزاری دانشجو)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۲:۲۴

باید حتما بخوانمش! آن هم بزودی...!

پر واضح است که از آن کتاب های مشتی است!

چهار سال طول کشیده نگارش شود...

چهار سال طول کشیده چاپ شود...

و چهار سال طول کشیده به چاپ دوم برسد...

فکر کنم چهار سال هم طول بکشد تا توسط این جانب خوانده شود!

بروبچه های اطلاعات عملیات، آن هم از نوع غواصش همیشه خاطرات نابی دارند...


برای اطلاعات بیشتر کلیک کنید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۲:۱۶
عناصر وهابی گروهک تروریستی موسوم به "ارتش آزاد سوریه" در شنیع ترین اقدام هتاکانه خود از بدو آغاز فعالیت های فرقه ای در کشور سوریه که با هدف دامن زدن به آتش تفرقه بین مسلمانان انجام گرفته است، با حمله به مرقد مطهر "حُجر بن عدی" (رحمة الله علیه) و تخریب ضریح و نبش قبر آن صحابی جلیل القدر، پیکر تازه و آغشته به خون او را بیرون کشیده و با خود به سرقت بردند.

یگان موسوم به "هماهنگی منطقه عدرا البلد در حومه دمشق" وابسته به ارتش آزاد سوریه، با انتشار این خبر در صفحه فیسبوک خود و انتشار تصاویر این هتک حرمت بی سابقه، اعلام کرد: «این بارگاه "حجر بن عدی الکندی" یکی از قبور معروف نزد شیعیان در "عدرا البلد" در غوطه واقع در حومه دمشق است که قهرمانان ارتش آزاد سوریه، آن را نبش کرده و جنازه را به مکان ناشناخته دیگری منتقل کرده و دوباره دفن کردند تا دیگر این مکان، مرکزی برای شرک ورزیدن به خدا نشود.»



سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان در جدیدترین سخنرانی خود با هشدار درباره هر گونه تعرض به اماکن مقدسه مسلمانان در سوریه از سوی گروه های وهابی و تکفیری، به حرم حضرت زینب سلام‌الله علیها اشاره کرده و گفته است: «برخی گروه‌های مسلح در فاصله‌ای حدود چند صد متر با حرم حضرت زینب (ع) در شام فاصله دارند و در این زمینه حساسیت بسیار زیادی وجود دارد چون این گروه‌ها تهدید کرده‌اند در صورتی که بر این کشور سیطره یابند حرم حضرت زینب(ع) را نابود می‌کنند و شاهد آن هستیم که این افراد هنوز هم از این تصمیم عقب‌نشینی نکرده‌اند. این اقدام، عواقب خطرناکی به همراه دارد همان طور که تکفیری‌ها پس از آنکه اقدام به انفجار حرم امامان معصوم(ع) در سامراء عراق کردند عواقب و نتایج خطرناکی به وجود آمد.»



اما چه شد که حجر بن عدی مورد بغض وهابیون قرار گرفت
(بر روی ادامه مطلب کلیک کنید)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۶:۵۱

اخیراً کویتیها اطلس تاریخ اسلام را درست کرده‌اند که از محتوایش اطلاعى ندارم؛ ولى از لحاظ طبع، کتاب خیلى بزرگى است. پارسال، امیر کویت دو نسخه از آن را براى من فرستاد که من یک نسخه‌اش را به کتابخانه‌ى نهاد ریاست جمهورى دادم و نسخه‌ى دیگر را در کتابخانه‌ى خودم نگه داشتم. اطلس تاریخ اسلام توسط کویتی‌ها درست شده که تقریباً بدون استثنا مورد استفاده‌ى همه‌ى مسلمانهاست. این‌که مى‌گویم تقریباً، به این دلیل است که «خلیج فارس» را «خلیج عربى» نوشته است که اگر الان به ما پول دستى هم بدهند، حاضر نیستیم این کتاب را در کتابخانه‌هاى خودمان ترویج و یا به فارسى ترجمه کنیم؛ چون «خلیج عربى» دروغ است. اگر یک وقت خواستیم این را برگردانیم، حتماً «خلیج فارس» خواهیم نوشت. البته، یک جا هم از دستشان در رفته و تصویر یکى از نقشه‌هاى قدیمى را چاپ کرده‌اند و «الخلیج الفارسى» را به‌کار برده‌اند. با این‌که همه جا و در همان نقشه‌هاى قدیمى، این اصطلاح را عوض کرده‌اند، ولى یک جا تصادفاً براى اتمام حجّت، در این کتاب به این بزرگى و با این همه خرج چاپ، اصطلاح «الخلیج الفارسى» را نوشته‌اند.
غرضم این بود که گاهى اوقات تاریخ و جغرافیا را مى‌نویسند، اما نکته‌یى در آن هست که ما نسبت به آن حساسیم. حالا این از جهت ملّیش بود که البته الان خلیج فارسى و عربى براى ما فقط ملى هم نیست؛ سیاسى و اعتقادى هم است.


۱۳۶۸/۰۷/۳۰

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۴:۲۶

امام خمینی (ره) در سال 63، هنگامی که موجی برای تخریب شورای نگهبان در کشور به راه افتاد چنین پیامی صادر کردند:


بسم اللّه‌ الرحمن الرحیم

چنانچه مشاهده می‌شود پس ازانتخابات مرحلۀ اول از دوره دوم مجلس شورای اسلامی، افرادی که نظریۀ شورای محترم نگهبان در ابطال یا تأیید بعضی حوزه‌ها موافق میل‌شان نبوده است دست به شایعه افکنی‌زده و اعضای محترم شورای نگهبان ـ ایدهم اللّه‌ تعالی ـ را که حافظ مصالح اسلام و مسلمین هستند، تضعیف و یا خدای ناکرده توهین می‌نمایند و به پخش اعلامیه و خطابه در مطبوعات و محافل دست زده‌اند غافل از آنکه پیامد چنین اعمال و جوسازی‌ها آن هم در دورۀ دوم مجلس و نگذشتن سالی چند از انقلاب چه خواهد بود. امید است چنین اعمال، بی‌توجه به نتایج ناروا و اسف‌بار آن باشد.

معلوم نیست در صدر مشروطیت در دورۀ اول بافقهای ناظر به قوانین این نحو عمل شده باشد. در آن زمان به تدریج فقها را از مجلس بیرون راندند و به سر این ملت آن آوردند که دیدیم.

من به این آقایان هشدار می‌دهم که تضعیف و توهین به فقهای شورای نگهبان امری خطرناک برای کشور و اسلام است. همیشه انحرافات به تدریج در یک رژیم وارد می‌شود و در آخر، رژیمی را ساقط می‌نماید. لازم است همه به طور اکید به مصالح اسلام و مسلمین توجه کنیم و به قوانین، هر چند مخالف نظر و سلیقۀ شخصی‌مان باشد احترام بگذاریم و به این جمهوری نوپا که مورد هجوم قدرت‌ها و ابرقدرت‌هاست وفادار باشیم.

در خاتمه باید بگویم که حضرات آقایان فقهای شورای نگهبان را با آشنائی و شناخت تعیین کردم و احترام به آنان و حفظ مقامشان را لازم می‌دانم و امید آن دارم که این نحو امور تکرار نشود. و به شورای نگهبان تذکر می‌دهم که در کار خود استوار باشید و با قاطعیت و دقت عمل فرمایید و به خدای متعال اتکال کنید. از خداوند تعالی عنایت و رحمت برای ملت عزیز را خواستارم.

روح‌اللّه‌ الموسوی الخمینی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۳:۲۰

گفت: مصطفی تاجزاده از درون زندان نامه ای فرستاده و ضمن حمایت از مشایی نوشته است «شورای نگهبان باید صلاحیت مشایی را تایید کند»!

گفتم: از اول هم معلوم بود که دست اصحاب فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 با حلقه انحرافی در یک کاسه است.

گفت: اگر این سند و ده ها سند دیگر که پیوند آنها را نشان می دهد هم لو نمی رفت، مواضع و عملکرد آنها تردیدی باقی نمی گذاشت یک جریان بیشتر نیستند.

گفتم: یارو از این که فلان رفیقش شیره ای شده بود ناراحت شده و رفت که به برادر او خبر بدهد تا چاره ای بیندیشد. اما، وقتی که وارد خانه برادر طرف شده و مشاهده کرد هر دو برادر کنار هم نشسته و مشغول شیره کشی هستند با تعجب گفت؛

«برخلاف طبیعت و سیره
دو برادر شدند همشیره»!


مطلب در آدرس دیگر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۰:۵۹

تقصیرها را هم گردن یکدیگر نیندازیم. اینکه بگوئیم آقا ما میخواهیم فلان کار را بکنیم، نمیگذارند؛ یا فلان کار را کردیم، جلویش را گرفتند؛ یا فلان تصمیم را گرفتیم، اقدام نکردند، انجام ندادند - که قوای مختلف و بخشهای مختلف به همدیگر بگویند - این را کسی قبول نمیکند. بالاخره حوزه‌‌های مسئولیت، مشخص است؛ یکی باید قانون بگذارد، یکی باید اجرا کند، یکی سیاستها را تنظیم کند، یکی عملیاتی کند. همه باید با هم هماهنگ عمل کنند.

مقام معظم رهبری - شهریور 91


آقای خاتمی هم در سال آخر مسئولیتش مدام می گفت نگذاشتند کار کنیم

متاسفانه آقای احمدی نژاد هم در سال آخر مسئولیتش در این روزها مدام می گوید نمی گذارند کار کنیم


جالب است نه آقای خاتمی و نه آقای احمدی نژاد، هیچکدامشان نگفتند چه کسی نمی گذارد!


رهبر-احمدی-خاتمی


مطلب در آدرس دیگر

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۲:۰۵

الان، یک کارزار فکرى و فرهنگى و سیاسى در جریان است. هر کس بتواند بر این صحنه‌ى کارزار و نبرد تسلط پیدا کند، خبرها را بفهمد، احاطه‌ى ذهنى داشته باشد و یک نگاه به صحنه بیندازد، برایش مسلّم خواهد شد که الان دشمن از طرق فرهنگى، بیشترین فشار خود را وارد مى‌آورد. کم هم نیستند قلم‌به‌مزدها و فرهنگیهاى دین و دل و وجدان باخته و نشسته‌ى پاى بساط فساد استکبار - چه غالباً و اکثراً در خارج کشور و چه تک‌وتوکى در داخل کشور - که براى مقاصد استکبارى، قلم هم بردارند، شعر هم بگویند، کار هم بکنند و دارند مى‌کنند.

نبرد فرهنگى را با مقابله‌ى به‌مثل مى‌شود پاسخ داد. کار فرهنگى و هجوم فرهنگى را با تفنگ نمى‌شود جواب داد. تفنگ او، قلم است. این را مى‌گوییم، تا مسؤولان فرهنگ کشور و کارگزاران امور فرهنگى در هر سطحى و شما فرهنگیان عزیز - اعم از معلم و دانشجو و روحانى و طلبه و مدرّستان، تا دانش‌آموزتان و تا کسانى که در بیرونِ این نظام آموزشى کشور مشغول کارند - احساس کنید که امروز، سربازِ این قضیه شمایید و بدانید که چگونه دفاع خواهید کرد و چه کارى انجام خواهید داد.


قسمتی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با معلمین و مسئولان فرهنگی - 12 / 2 / 69


مطلب در آدرس دیگر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۱:۲۲

وبلاگ طنز گوگول به روز شد >> اگر می خواید کمی بخندید روی عکس کلیک کنید >>



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۱:۰۷
30 فروردین روزی است که پلیس آمریکا معترضین فرقه ی داوودیه را زنده زنده در ساختمانی به آتش کشید
ساختمانی که در آن کودک و بزرگ و پیر و جوان تنها تحصن کرده بودند.

در ۱۹ آوریل ۱۹۹۳ در حالی که اعضای این فرقه از ۲۸ فوریه در ساختمانی در شهر ویکو در ایالات متحده آمریکا جمع شده‌بودند، مورد هجوم تانک‌ها و ماموران اف‌بی‌آی قرار گرفتند و ۸۲ نفر از جمله زنان، کودکان و نوزادان، در آتش سوختند.


توماس جی پیکارد، رئیس اف.بی.آی جز افراد مورد تحریم ایران بخاطر این فاجعه می باشد.

شرح ماجرا به این صورت است:
ا
ین واقعه در ۲۸ فوریه سال ۱۹۹۳ تا ۱۹ آوریل با یورش ناگهانی به شیوه جنگی در شهر واکو واقع در ایالت تگزاس آغاز شد و در ۱۹ آوریل، دولت آمریکا تانک‌ها را برای تخریب و نابودی و پخش کردن گاز در ساختمانی که مردم در آن زندگی می‌کردند، به محل اعزام کرد.
دولت آمریکا بهانه این کار را نگرانی‌های خود از وضع بهداشتی محل اقامت دیویدیان و جلوگیری از آزار و اذیت کودکان توسط دیوید کورش، رهبر این فرقه و همچنین طولانی شدن مدت زمان ماموریت و محاصره و در نتیجه خسته شدن ماموران اف بی‌ آی، دانست که منجر به انتشار گاز در محل خانه‌ی تحت محاصره شد.
شواهد و مدارک موجود باعث شد تا بعضی از آمریکایی‌ها به این نتیجه برسند که فرقه دیویدیان به عمد توسط دولت آمریکا کشته شدند، آتشی بسیار وحشتناک و جهنمی که حدود ۴۰ دقیقه ساختمان را سوزاند، یکی از وحشیانه‌ترین نوع کشتار در طول تاریخ است.

 

حمله تانک ها به پناهگاه

 

محل پناه گرفتن زنان و کودکان

 

 

عکس یادگاری سربازان آمریکایی در خرابه های به جا مانده از این جنایت

برای اطلاعات بیشتر کلیک کنید

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۲ ، ۱۶:۵۲

تیزر مستند "بن بست"

این مستند به پیشبینی حوادث احتمالی انتخابات ریاست جمهوری یازدهم می پردازه و وضع کشور رو در حال حاضر بررسی می کنه.

در این مستند نظر بسیاری از فعالین سیاسی کشور، تحلیلگران و مردم به تصویر کشیده می شه.


برای مشاهده آنلاین تیزر بر روی آپارات >> کلیک << کنید

 



::برای دانلود تیزر مستند بر روی یکی از لینک های زیر کلیک کنید::

(فرمت همه فایل ها MP4 است)


کیفیت پایین - سرور آپارات ( حجم 14MB )


کیفیت پایین - سرور بیان ( حجم 14MB )


کیفیت متوسط ( حجم 34MB )


کیفیت بالا ( حجم 56MB )


کیفیت عالی ( حجم 131MB )

 

بزودی >> برای موبایل (3gp - 11MB)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۲ ، ۰۲:۳۹


حمله سلفی ها در مصر به منزل کاردار سفارت ایران

 

 

 

 

 

در مقابل، دانشجویان ایرانی چند روز بعد مقابل خانه رئیس حافظ منافع  مصر در ایران تجمع کردند و به او گل هدیه دادند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۲ ، ۰۲:۴۸


این جمله را هم مطرح کنم که علاج مشکلات ما در این است که سازندگى کشور را در کنار تأمین روحیه‌ى انقلابى در مردم و حفظ همان صلابت و چهره‌ى باعظمت و هیبت انقلاب ببینیم.

اگر به رفاه عمومى نیندیشیم و به سازندگى کشور فکر نکنیم، مطمئناً نظام جمهورى اسلامى نخواهد توانست الگو و تجربه‌ى مطلوب را به دنیا ارایه بدهد.

اگر در مسایل رفاه زندگى عمومى و ایجاد تسهیلات و رفع مشکلات غرق شویم، به طورى که جهتگیریهاى انقلابى را به دست غفلت بسپریم، به ابهت و هیبت انقلاب ضربه زده‌ایم و جاذبه‌ى آن را در دنیا مخدوش کرده‌ایم و این، مطمئناً به کارایى ما ضربه خواهد زد.

بنابراین، این دو در کنار هم مطرحند.

 

دوازدهم  مرداد سال 1368 

قسمتی از بیانات رهبر تنقلاب در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری  حجه الاسلام هاشمی رفسنجانی

 

برای مشاهده متن کامل بیانات کلید کنید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۲ ، ۰۱:۲۳

این آخرین مطلب سال 1391 در لحظات پایانی این سال است

یاد آقا مجتبی تهرانی بخیر

یاد آیت الله خوشوقت بخیر

و یاد خیلی های دیگر بخیر

و تنها یک جمله


کجایید ای شهیدان خدایی...

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ اسفند ۹۱ ، ۱۴:۲۹

دانلود کلیپ تصویری "رمز فتنه"

پیرامون انتخابات آزاد


رمز فتنه


دریافت (حجم: 10.4 مگابایت)

::برای مشاهده این کلیپ به ادامه مطلب مراجعه کنید::

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۱ ، ۰۳:۵۳

کلیپ تصویری "غفلت نکنید"

پیرامون انتخابات آزاد


غفلت نکنید


دریافت (حجم: 7.87 مگابایت)

::برای مشاهده این کلیپ به ادامه مطلب رجوع کنید::


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۱ ، ۰۳:۳۶


هر کس می خواهد این را بفهمد که خودش آدم خوبی است، یا آدم بدی است. با چه چیزی خودمان را بسنجیم؟ معیار سنجش «خودم» چیست؟ در روایت جابر جعفی که از اصحاب امام باقر علیه السلام است، نقل می کند که حضرت فرمود: «اذا اردت ان تعلم ان فیک خیرا»؛ اگر می خواهی بفهمی که تو از نظر درونی آدم خوبی هستی یا نه، «فنظر الی قلبک»؛ به دلت نگاه کن! «نظر» هم که حضرت می فرماید، یعنی «نگاه با دقت» که با رویت فرق می کند. «فانظر الی قلبک»؛ برو به انتهای دلت، نگاه کن که چه چیزی در آنجا هست. «فان کان یحب اهل طاعة الله و یبغض اهل معصیته ففیک خیر»؛ اگر در عمق قلبت دیدی که دوستان خدا و کسانی که اهل طاعت خدا هستند را دوست داری و از کسانی هم که گناه کارند و از فرمان الهی سرپیچی می کنند، خوشت نمی آید، بفهم که درون خوبی داری...


در محضر عالم ربانی حاج آقا مجتبی تهرانی

حاج آقا مجتبی تهرانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۱ ، ۲۳:۰۲

واکنش پسر فلسطینی بعد از بازگشت به خانه‌ای که توسط شهرداری در بیت‌المقدس تخریب شده.


پسر فلسطینی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۱ ، ۰۱:۳۵

دانلود کلیپ تصویری "ما انتخابات آزاد می خواهیم.مریم رجوی"

پیرامون انتخابات آزاد


مریم رجوی: ما انتخابات آزاد می خواهیم


دریافت (حجم: 9.03 مگابایت)

::برای مشاهده این کلیپ به صورت آنلاین به ادامه مطلب مراجعه کنید::

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۱ ، ۰۱:۰۶

دشمن اذیت میکند، آزار میکند، اما جز اذیت و آزار کارى از او برنمى‌آید. کار آنها این است که به شما آزار برسانند،

اما نمیتوانند جلوى شما را سد کنند، نمیتوانند راه شما را ببندند.


قسمتی از سخنان مقام معظم رهبری. 91/11/19

در دیدار کارکنان و فرماندهان نیروی هوایی


مسئله‌ى مذاکره را آمریکایى‌ها در هر مقطعى تکرار کرده‌اند. حالا امروز نوبه‌میدان‌آمده‌ها مجدداً تکرار میکنند که مذاکره کنید و میگویند توپ در زمین ایران است، توپ در زمین شماست، شما هستید که باید پاسخگو باشید.

سیاست خاورمیانه‌اى آمریکایى‌ها دچار شکست شده و آنها احتیاج دارند به اینکه یک برگ برنده‌اى را به قول خودهاشان رو کنند؛ این برگ برنده از نظر آنها عبارت است از اینکه: نظام جمهورى اسلامىِ انقلابىِ مردمى را، پاى میز مذاکره  بکشانند.

مذاکره به صورت یک تاکتیک، مذاکره براى مذاکره، مذاکره براى فروختن ژست ابرقدرتى بیشتر به دنیا، یک حرکت حیله‌گرانه است.

بعداز انقلاب هم در برهه‌اى مسئولین کشور روى خوش‌بینى‌هاى خود به آمریکایى‌ها اعتماد کردند، از آن طرف، سیاست دولت آمریکا، ایران را در محور شرارت قرار داد.

راه فشار با راه مذاکره دوتاست؛ امکان ندارد که ملت ایران قبول بکند که زیر چکمه‌ى فشار، زیر تهدید بیاید با طرف تهدید کننده و فشار آورنده مذاکره کند.

امروز اگر کسانى بخواهند سلطه‌ى آمریکا را مجدداً در این کشور بر قرار کنند و از منافع ملى، پیشرفت علمى و حرکت مستقل صرف‌نظر کنند براى خاطر رضایت آمریکا، ملت گریبان اینها را خواهد گرفت.

اگر اختلاف نظرى هم در مسائل گوناگون در میان ملت وجود داشته باشد، در مقابل دشمن همه ى مسئولین و آحاد ملت با هم هم‌دستند.


عملکرد دشمن علیه ملت ایران در سالهای

 بعد از پیروزی انقلاب اسلامی

1- ایجاد تحریکات

2- راه‌اندازی جنگ و حمایت از دشمن جمهوری اسلامی

3- راه‌اندازی کودتا

4- تحریک نظامی و حمله به هواپیما

5- اعمال تحریمهای سخت و شدید

6- معارضه‌ی سخت و نرم علیه ملت

عملکرد دولت آمریکا در 4 سال اخیر

1- حمایت از فتنه‌ی داخلی و کمک به فتنه‌گران

2- همکاری با تروریست‌ها در سوریه علی‌رغم

 ادعای مبارزه با تروریسم

3- به کارگیری تروریست‌ها در ایران

4- حمایت از ترور دانشمندان ایرانی

توسط رژیم صهیونیستی

5- به کارگیری تحریم‌های به اصطلاح فلج‌کننده

علیه ملت ایران




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۱ ، ۰۰:۵۹

امروز فقط این جمله امام بود که نگذاشت پیوندم با یک نهاد انقلابی پاره شود.


آنانکه کمر بسته اند برای حفظ اسلام باید اشخاصی باشند که اگر همه رفتند آنها بمانند. کسی که مشغول کاری هست باید با مشکلات بسازد تا درست شود کسیکه بخواهد مشکلی در کار نباشد باید مثل مرده ها برود قبرستان یا مثل درویشها منزوی شود.





این مطلب رو در تاریخ 90/11/29 هم در وبلاگ قرار داده بودم (اینجا)

نمی دانم چرا بعضی از برادران این رفتارها را در قبال مدافعان انقلاب انجام می دهند.
معمولا این طور وقت ها آدم تنها بودن رهبر را درک می کند.
 ان شا الله که متنبه شوند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۱ ، ۱۶:۴۴


یادداشت

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت برادر ارجمند جناب آقای محمود احمدی نژاد

ریاست محترم جمهور

سلام علیکم

جناب آقای دکتر؛ حوادثی که چند روز پیش در مجلس رخ داد بسیار اسف بار بود. زمانه، زمانه ی حساسی است! و زمانه شناسی صحیح در این روزگار از نان شب واجب تر!  هجمه های پی در پی اقتصادی، فرهنگی سنگین از ناحیه استکبار و همراهی کشورهای بی هویت با این هجمه ها، و همچنین طمع فتنه گران اقتصادی در داخل و همراهی چهره های همواره معترض در درون نظام با این هجمه ها همه به اندازه ای است که مردم بصیر ایران را کم طاقت کند اما سوال اساسی ما از جناب عالی این است که در این اوضاع، ورود به نزاع های بی حاصل چه فایده ای دارد؟

برای پرهیز از اطاله ی کلام بدون هیچ گونه مقدمه ای به اصل داستان می پردازم.

حتی اگر هم فیلم مورد نظر شما صحت دارد و صحبت های رییس مجلس مبنی بر بی اخلاقی صورت گرفته در تهیه این فیلم کذب است، باز هم آیا واقعا نیازی بود در این برهه از زمان این به اصطلاح افشا گری رخ دهد؟! آیا به نظر جنابعالی حضور آقای مرتضوی در پست مورد نظر شما آنقدر اهمیت دارد که چنین هزینه ای برای نظام ایجاد شود؟!

برادر عزیز؛ سوال اساسی ما که از شما شعار قانون گرایی را آموختیم این است، پس تمکین به مرجع نهایی صدور رای یعنی چه؟!

مساله ساده است. جنابعالی تشخیص داده اید شخصی در پستی قرار گیرد و نظرتان را اعمال کرده اید. به شخص مبارک مورد نظر شما اتهامی وارد شده که مانع از تصدی پست مورد نظر است و شما بر ماندن اصرار می ورزید.  قضیه طبق قانون به دیوان عدالت اداری کشیده می شود. دیوان نیز فارغ از نگاه های سیاسی بر اساس شواهد و قرائن حکم صادر می کند. و طبق قائده همه باید از این حکم تبعیت کنند چون مرجع رسیدگی به مساله است. اما متاسفانه در کمال بهت و ناباوری مشاهده می شود جنابعالی به این حکم تمکین نمی کنید!!

برادر ارجمند؛ وقتی شما در قامت رییس دولت اسلامی حکم مرجع اصلی رسیدگی به این مساله را قبول ندارید، آیا با همگیر شدن این تفکر در جمهوری اسلامی ایران دیگر سنگ روی سنگ بند می شود؟!

بگذارید در چند خط کوتاه حادثه ی تلخ چند سال پیش را یادآور شوم. روزی شخصی در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد. تا قبل از اعلام نتایج انتخابات بسیار از قانون گرایی دم زد. وقتی نتایج مشخص شد، او تمکین نکرد. برای اعتراض راه مشخصی وجود داشت. اما او راه خودش را انتخاب کرد و در نتیجه ی آن هزینه ی سنگینی به نظام اسلامی تحمیل شد. این هزینه تحمیل شد زیرا منطقی غلط اجازه جولان دادن یافته بود. منطقی که حق را خودش می دانست و هر گونه حکمی خلاف خودش را اشتباه!

جناب آقای رییس جمهور؛  بنده به هیچ وجه قصد مقایسه جناب عالی را با فتنه گران ندارم، اما هیچ دقت کرده اید که منطقِ هم اکنون شما در قبال این مساله همان منطقِ حق دانستنِ خود و نپذیرفتن رای مراجع ذی صلاح است؟!

و نکته آخر؛ صرف نظر از صحت و یا عدم صحت فیلم پخش شده در صحن علنی مجلس، آیا واقعا لازم بود برای مشخص کردن به اصطلاح منشا این استیضاح، از سوی شما چنین تشنجی به مجلس سرازیر شود؟! این مساله در این برهه از زمان این قدر اهمیت داشت؟!

چند وقت پیش کاریکاتوری از جناب عالی دیدم که شاید بتوان آن را شرح حال امروز شما دانست! شما در پایین کاریکاتور بودید و در حالی که صداهای مختلفی از این طرف و آن طرف مسایل و مشکلات اصلی کشور را به شما گوشزد می کرد، شما درخواست بازدید از زندان اوین را مطرح می کردید!!

از تشریح رفتار زشت و زننده نمایندگان و رییس مجلس می گذرم که از آنان بیش از این انتظاری نیست...

و من الله توفیق

***


این یادداشت در سایت های زیر به نمایش در آمده است


لینک به - صدای دانشجو

yaddasht-iusnews


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۱ ، ۱۴:۳۳

دانلود کلیپ تصویری "گردن کلفت ها"

پیرامون انتخابات آزاد


انتخابات آزاد 2



دریافت (حجم: 3.43 مگابایت)

::برای مشاهده این کلیپ به ادامه مطلب مراجعه کنید::

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۱ ، ۰۲:۱۴
حبیب الله عسگراولادی:

فتنه را در کشور فرهنگ کرده اند

حبیب الله عسگراولادی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۱ ، ۰۰:۴۸

میر شکاک در افتتاحیه جشنواره فیلم فجر در تقدیر از نادر طالب زاده گفت:


سیدمرتضی آوینی را شناختم زمانی که به دعوت ایشان برای دیدن فیلم «برلین زیر بال فرشتگان» دعوت شدیم

و معتقدم من تقدیر من ناامید را به گونه‌ای رقم زدند که در این سرزمین بمانم و سنگی که به دوش دارم بر زمین ننهم.

در آن زمان من دو فرشته را پیش رویم دیدم که از آن دو فرشته، سید  مرتضی آوینی در فکه به آسمان رفت و طالب‌زاده  ماند

و کمترین فضیلیتش ساخت فیلم مستند است.


نادر طالب زاده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۱ ، ۰۰:۴۷

به گفته بالاترین دو مجری مرد شبکه من و تو، یعنی "تیام بصیر" و "امید خلیلی" با هم ازدواج کردند


من و تو


رها اعتمادی دیگر مجری این شبکه در صفحه فیس بوک خود این ازدواج رو تبریک گفت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۱ ، ۲۳:۵۸

ایستاده ایم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۱ ، ۰۱:۲۶

HiSPANTV شبکه اسپانیولی زبان جمهوری اسلامی ایران

از ماهواره هاتبرد حذف شد

با اتهام مقابله با آزادی بیان، به جنگ با آزادی بیان می روند

و سعی می کنند صدای انقلاب اسلامی ایران را قطع کنند

عجب واژه ای است این

آزادی بیان

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۱ ، ۱۵:۰۱
کسی باور نمی‌کرد که بین قسمتی از فلسطین و دولت اسرائیل جنگ شود و هنگام آتش‌بس، آن‌که شرط می‌گذارد، طرف فلسطینی باشد. آفرین بر فلسطینی‌ها و حماس و جهاد و گردانهاى مبارز فلسطینی! من از همه‌ی مبارزین فلسطین تشکر می‌کنم.

مقام معظم رهبری
در جمع میهمانان اجلاس بین‌المللی اساتید دانشگاه‌ها و بیداری اسلامی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۱ ، ۱۲:۰۰

چند ماه پیش شروع کردم به خواندن کتاب های نیمه پنهان ماه. کتاب هایی که نگاهی جالب و صد البته جدید به شهدا انداخته اند. شهدا از زبان همسرانشان. برای من جالب بود که ببینم شهدا چگونه به این مقام و جایگاه رسیدند. اصلا در خانه چطور رفتار می کردند، و زوایای پنهان زندگیشان چگونه بود. شهید همت، شهید یاسینی (مجموعه آسمان)، شهید مدق (مجموعه اینک شوکران)، شهید رضوانخواه و بالاخره شهید اصغری خواه...

خدای متعال قسمت کرد و کمی با شهید آشنا شدم. آشنایی که چیزهای زیادی برای من داشت... چیزهای خیلی خوب...

او فرمانده گردان کمیل از لشگر قدس سپاه گیلان بود. در روستای فتیده بدنیا آمده بود. قد وقامتی رشید داشت و لباس سپاه خیلی بهش می آمد...

همیشه از همه یک سر و گردن بالاتر بود.... در لهجه اش سوز عجیبی موج می زند. سخنرانیش برای بروبچه های گردان کمیل را دیدم، آخرین سخنرانی... سخنرانی قبل از حرکت بچه ها به سمت منطقه خرمال در خاک عراق... عملیات والفجر ده... فیلمبردار از چهره بچه های گردان فیلم می گیرد، چهره هایی که تعداد زیادشان پس از عملیات به شهادت می رشند...  تعدادیشان هنوز ریش هم در نیاوردند... همسر شهید روایت کرد روزی فرصتی پیش آمد و نیروهای محمد را از نزدیک دیدم. به او گفتم نیروهایت این ها اند؟ این ها که بچه اند و هنوز ریش و سبیل هم درنیاوردند!! رو کرد و به من گفت این ها را باید در عملیات ببینی! هیچ چیز جلودارشان نیست...

در عملیات والفجر 10 در منطقه خرمال  عراق در ارتفاعات قله بانی بنوک به شهادت رسید...


آری؛ به راستی که شهدا مانده اند و ما را گذر زمان می برد...


ادامه دارد...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۱ ، ۱۲:۰۰

 هتک حرمت به خانواده شهید عبدالرحیم امیری 

راوی: دختر شهید 

گفتند می‌خواهند مزار شهدا را زیبا کنند، اما چهره مرا زیبا کردند! جواب پرسش‌هایم را نیز گرفتم. ما فرزندان شاهد فراموش شده‌ایم اما با نام پدرانمان جولان می‌دهند

هر چه که هست، آن مزار، مزار پدر من است. روزها و ساعت‌های بسیاری بوده که برای فرار از فشار دردها و رنج‌های زندگی روزمره، خودم را به مزار پدرم رسانده‌ام و حتی قبل از اینکه به خانه بروم،‌ به گلزار ‌رفته‌ام و اگر در کاری مشکلی داشتم، اول به زیارت پدرم رفتم تا روح و جسمم را سبک کنم؛ من با مزار پدرم زندگی کرده‌ام و همه لحظات زیبا و به یاد ماندنی زندگی‌ام بر سر مزار پدرم در ذهنم نقش بسته است. 

ماه‌ها مادران و همسران و فرزندان شهدا وقتی برای زیارت مزار عزیزانشان به گلزار شهدا می‌روند، صحنه‌هایی می‌بینند که اصلاً قابل تحمل نیست. دوست دارم بدانم اگر مزار یکی از بستگان این حضرات هم این جور ماه‌ها پر از خاک و سنگ و شن و ماسه می‌شد به طوری که مزار عزیزشان قابل تشخیص نبود، باز هم به ما گله می‌کردند!    

***

... جوانک (کارگر پیمانکار ساماندهی گلزار شهدا) این را گفت و آمد به طرف من. مادرم سعی کرد مانع نزدیک شدن آن جوان به من شود اما آن نامرد بر روی مادرم (همسر شهید) دست بلند کرد و ...! با دیدن این صحنه به سمت مادر دویدم. مادرم به خاطر حمایت از من مورد اهانت قرار گرفت! به دفاع از مادرم، مشتی نثار جوانک کردم و او نیز سیلی‌ای به من! 

اینها در حالی بود که آقای میر سالاری [رئیس بنیاد شهید] و سایر همراهانش کمی آن طرف‌تر شاهد ماجرا بود؛ اما بی‌تفاوت، صحنه را ترک کردند! یکی از جانبازان که در آنجا حضور داشت با او تماس گرفت و گفت «همسر جانباز و دختر شهید امیری در گلزار کتک خوردند؛ شما کجا رفتید؟» اما آقای میر سالاری بدون اینکه احساس کند درباره بنده به عنوان یک فرزند شهید، مسئولیتی هم دارد، گفت «من کار دارم؛ به من مربوط نیست» و تماس را قطع کرد! 

 

 ***

 

آقایان محمدی امام جمعه محترم شهرستان رامهرمز، نماینده محترم فرماندار، سید احمد میر سالاری رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران رامهرمز و جمعی دیگر حضور داشتند.  

رفتم جلو سلام کردم و خود را به آقایان معرفی کرده و گفتم عرضی دارم؛ پرسیدم «آمدید از چه غبارروبی کنید؟ اینجا که مزاری نیست! فقط تپه‌های شن و ماسه و آهن است و یک سطح سیمانی! این گل‌ها را کجا می‌خواهید بگذارید؟ گلزار بیش از 18 ماه است که به ویرانه‌ای تبدیل شده چرا اینقدر طول کشید؟ قرار بود 6 ماهه تمام شود الان یک سال و نیم است. ببینید اینجا چه وضع دردناکی دارد».

نماینده فرماندار گفت «اینجا خوب نیست این سؤال‌ها را بپرسید؛ شنبه تشریف بیاورید فرمانداری صحبت کنیم» و امام جمعه پاسخی نداد؛ شاید به نظر آنها بنده گستاخی کردم که به دنبال مزار پدرم هستم؟ و دختر گستاخی بودم که پرسیدم گلی که در دست دارید برای کدام مزار است؟

دوباره پرسیدم اینجا کِی درست می‌شود؟ در این لحظه رئیس بنیاد شهید پیش آمده و گفت «مزاحم کار ما نشوید، آقایان را سر پا نگه‌داشته‌اید» و همگی رفتند، با شاخه‌های گل به سوی تل‌های خاک و شن! جوابی نگرفتم؛ سکوت کردم؛  

 

 

برای اطلاع از مشروح این ماجرا کلیک کنید. مصاحبه خبرگزاری فارس با دختر شهید

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۱ ، ۱۲:۰۰

 

یادداشتی از آیت‌الله محی‌الدین حائری شیرازی ، عضو مجلس خبرگان رهبری 

این یادداشت در سایت Khamenei.ir منتشر شده است.  

 

هرجا تردید کردیم...

 

هر جا پای انسان در میان است، انسان‌شناسی حرف اول را می‌زند. انسان‌شناسی خشت اول است و مشکل غرب همین است که خشت اول را کج نهاده است. خشت اول چون نهد معمار کج می‌رود تا گنبد دوّار کج و به همین دلیل امام راحل قدّس‌سرّه می‌فرمودند: بیچارگی دشمنان اسلام در این است که اسلام را نشناخته‌اند، انسان را نشناخته‌اند.

البته این تنها مشکل دشمنان ما نیست؛ مشکل برخی دوستان ما هم همین است که انسان را نشناخته‌اند. آنهایی که گمان می‌کنند دشمن اگر در گفتار و رفتار ما نرمش احساس کند، متقابلاً نرمش می‌کند، در واقع انسان و طبیعت انسانی را نشناخته‌اند.

قرآن کریم درس انسان‌شناسی می‌دهد. به گوشه‌ای از تعلیمات قرآن توجه کنیم؛ آن‌جا که طبیعت انسانی را در شخصیت زلیخا برای ما ترسیم می‌کند:

 یوسف چه کند که بهانه دست زلیخا ندهد؟!
پس از آن که نقشه‌ی زلیخا برای به‌دام‌انداختن یوسف مؤثر واقع نشد و یوسف درهای بسته را گشود و خود و پاکی خود را نجات داد و زلیخا او را تعقیب می‌کرد، ناگهان با عزیز مصر روبه‌رو شدند. زلیخا -مظهر طبیعت انسانی- در تهمت زدن به یوسف تردید نکرد و از عزیز مجازات یوسف را به دلیل تجاوز به ناموسش مطالبه کرد: «قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَ‌ادَ بِأَهْلِکَ سُوئاً إِلَّا أَن یُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِیمٌ»۱ 

همین زلیخا وقتی زنان مصری دستشان را بریدند، گفت: این همان است که مرا در عشق او ملامت می‌کردید. من از او کام خواستم، ولی خواهش مرا رد کرد: «وَ لَئِن لَّمْ یَفْعَلْ مَا آمُرُ‌هُ لَیُسْجَنَنَّ وَ لَیَکُونًا مِّنَ الصَّاغِرِ‌ینَ»۲ و اگر آنچه را من بگویم انجام ندهد، زندانی خواهد شد و تحقیر می‌گردد. طبیعت را تماشا کنید: مظهر فطرت یعنی یوسف را ظاهراً به دلیل ناپاکی و باطناً و در جلسه‌ی خصوصی به دلیل پاکی به زندانی و شکنجه تهدید می‌کند.

در مسئله‌ی آمریکا و رژیم صهیونیستی، دوستان توجه نمی‌کنند که مسئله‌ی سلاح هسته‌ای دلیل بیرونی آنها است؛ دلیل درونی و اصلی آنها این است که چرا جمهوری اسلامی اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسد؟ چرا از حقوق مردم فلسطین دم می‌زند؟

طبیعت در هر برنامه‌ای که در پی کشانیدن فطرت به سازش است، دو گونه برخورد می‌کند؛ یکی بیرونی و یکی درونی. زلیخا هم در حضور عزیز مصر و هم در حضور زنان مصری از زندانی کردن یوسف و مجازات سخت او دم می‌زد، اما دلیل هرکدام دقیقاً نقیض و متضاد دیگری است. دلیل زندانی و شکنجه‌ی یوسف در محضر عزیز مصر تهمت دست‌درازی به ناموس او است، اما دلیل زندانی و شکنجه و تحقیر یوسف در محضر زنان مصری خودداری یوسف در مقابل خواسته زلیخا است.

دوستان گمان می‌کنند اگر مسئله‌ی غنی‌سازی تعلیق شود، بهانه از دست دشمنان ما گرفته خواهد شد. یوسف چه کند که بهانه به دست زلیخا ندهد؟! فطرت چه کند که طبیعت بهانه نگیرد؟! هر جا کوتاه بیاییم، آنها جسورانه‌تر مطالبات خود را مطرح خواهند کرد. هر چه استقامت کنیم، طمع آنها از ما کمتر می‌شود.
 

هرجا تردید کردیم... 

اگر شما نشان دادید که هر جا مضطر شدید، تکلیف شرعی شما متحول می‌شود، آنها به دنبال مضطر کردن شما راه می‌افتند. اگر شما نشان دادید که تابع عرف هستید، عرف را برای شما عوض می‌کنند تا احساس کنید که تکلیف شما عوض شده است. اگر امری همگانی شد، شما نتیجه می‌گیرید که مکلف به مخالفت با امر همگانی نیستید. برای قانع کردن شما اجماع راه می‌اندازند. اگر شما به شهادت شهود عدل دل بسته‌اید، برای شما زمینه‌ی شهادت شهود عدل را فراهم می‌کنند. ببینید مقدمات تکلیف شما چه بوده است؛ دشمن دقیقاً از راه همان مقدمات به انصراف شما اقدام می‌کند. بدانید هر جا تردید کردید، مصمم می‌شوند و هر جا مصمم شدید، تردید خواهند کرد.

نه‌تنها آیات قرآن سرشار از دروس انسان‌شناسی است، صحنه‌هایی همچون عاشورا هم درس انسان‌شناسی است. حسین بن علی علیه‌السلام مظهر فطرت و یزید و اتباع او مظاهر طبیعت هستند. این گمان اشتباه است که اگر شما راهتان را عوض کنید، دشمن شما را رها می‌کند. حسین بن علی علیه‌السلام در مقابل جنود یزید از رفتن به سمت کوفه منصرف شد و به سمت مدینه برگشت. حر دوباره سر راه ایشان را گرفت. حضرت راه یمن را انتخاب کرد و حر برای بار سوم راه ایشان را بست.
به جریان یوسف و زلیخا برگردیم. یوسف با خدای خود مناجات کرد: «قَالَ رَ‌بِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ»۳ خداوندا زندان برای من محبوب‌تر است از آن‌چه خانم‌ها مرا به آن دعوت می‌کنند. «وَ إِلَّا تَصْرِ‌فْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَ أَکُن مِّنَ الْجَاهِلِینَ»۴ خداوندا اگر نقشه‌ی راه آنها را برای من به هم نزنی و مرا به خودم واگذاری، منفعل خواهم شد و از مسیر عقل به مسیر جهل و از جایگاه فطرت به پرتگاه طبیعت کشیده خواهم شد. تماشا کنید خدواند چه کرد: «فَاسْتَجَابَ لَهُ رَ‌بُّهُ فَصَرَ‌فَ عَنْهُ کَیْدَهُنَّ»۵ خداوند دعای یوسف را مستجاب کرد و نقشه‌ها نقش بر آب شد.

این آیات از یک سو موضع طبیعت و جهل انسانی و موضع عقل و فطرت انسانی را مطرح کرده است و از سوی دیگر مسئله‌ی یاد خداوند و تأثیر استدعا از او و موضع خداوند در استجابت دعا را هم بیان فرموده است. در حقیقت به ما می‌آموزد که طرف شما تا در موضع جهل و طبیعت وارد می‌شود، شما بر اساس استقامت بر موضع فطرت چاره‌ای جز صبر و استقامت ندارید و روی نصرت الهی هم حساب کنید.
 
اطاعت از امام حسن علیه السلام جزو شروط امامت است 

نگویید مسئله‌ی قبول قطعنامه و خوراندن کاسه‌ی زهر به امام راحل دلیلش این بود که دشمن زمینه‌ی اضطرار را فراهم آورد تا تکلیف عوض شد. کسانی که خیلی تعجیل می‌کنند، سخت در اشتباهند. خداوند هرگز ما را به خود وانخواهد گذاشت. قضیه‌ی خیر دیگری بود. قضیه از این قرار بود که امتحان امت در مسئله‌ی اطاعت از امامت جزء مقدمات ظهور است. هشت سال دفاع مقدس اطاعت از امامت امام حسین علیه‌السلام بود، اما اطاعت از امام حسن علیه‌السلام نیز جزء شروط امامت است: «الحَسنُ و الحسَینُ امامانِ قاما أو قَعَدا»۶ اطاعت از امامت لازم بود و امام راحل مثل امام مجتبی علیه‌السلام جام زهر را نوشید و با صدام صلح کرد و مردم در عید غدیر مراتب تجدید بیعت با او را انجام دادند و پیروز شدند.

سپس می‌فرماید: «ثُمَّ بَدَا لَهُم مِّن بَعْدِ مَا رَ‌أَوُا الْآیَاتِ لَیَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِینٍ»۷ بی‌گناهی یوسف معلوم شده بود و نشانه‌های پاکی یوسف بر همه واضح بود. با این همه، نظر دست‌اندرکاران و مصلحت‌اندیشان بر آزادی یوسف نبود. آنان برای سرپوش نهادن بر قضایا گفتند تا مدت نامعلومی ایشان در زندان بماند. طبیعت پس از هر شکستی دوباره قوای خود را بازسازی می‌کند تا پیروزی فطرت را کمرنگ کند. قضیه به زورآزمایی فطرت و طبیعت منتهی نمی‌شود، بلکه باید روی امدادهای غیبی حساب کرد. صلاح یوسف هم در این بود که از فضای وسوسه‌های شبانه‌روزی زنان مصری به فضای تنگ زندان و به دور از غذاها و لباس‌ها و پذیرایی‌های آنچنانی با خدای خود خلوت داشته باشد.

وقتی هم‌زندانی یوسف مرخص می‌شد تا به دربار برود و ساقی سلطان باشد، به او سفارش کرد که نزد سلطان یادی از من بکن تا به پرونده‌ام رسیدگی کنند، ولی سال‌های سال این هم‌‌زندانی فراموش ‌کرد و یوسف در زندان ماند. درست است که شیطان از یاد هم‌زندانی یوسف برد، اما نقش امدادهای غیبی زیربنا است؛ اگرچه وسوسه‌های شیطانی به‌ظاهر و در روبنا مؤثر دیده شود.
یوسف اگر همان اوائل با تذکر هم‌زندانی آزاد می‌شد، دوباره به فضای آلوده برمی‌گشت، چون یوسف را خریده بودند. یوسف ظاهراً بر اثر فراموشی هم‌زندانی آزادشده‌اش در زندان ماند: «فَأَنسَاهُ الشَّیْطَانُ ذِکْرَ‌ رَ‌بِّهِ فَلَبِثَ فِی السِّجْنِ بِضْعَ سِنِینَ»۸ اما خداوند می‌خواست پس از پایان دوره‌ی امتحان و تربیت، یوسف را به صورت وزیر اعظم از زندان خارج کند و نه به صورت برده‌ی زرخرید عزیز مصر.

خواب مهم سلطان که خبر از دوره‌ی چهارده‌ساله در مصر می‌داد و در آن راهکارِ ساختن فرصت از تهدیدها نهفته بود، سلطان را به کشف خواب وادار می‌کرد. سلطان می‌دانست این خواب بسیار بااهمیت است، ولی اهل تعبیر از تعبیر آن خواب عاجز ماندند تا نوبت به یوسف رسید و آن ‌زندانی به یادش آمد که یک بی‌گناه در زندان است که البته خواب‌ها را به‌خوبی تأویل و تعبیر می‌کند. 

 

جهان اسلام همچون یوسف 

خداوند چه زیبا انسان را به خود می‌آورد که ای انسان وقتی دوستت حاجت داشت، تو فراموشش می‌کردی، اما وقتی خودت به دوستت محتاج شدی، به یادش افتادی. این به یاد آمدن و از یاد رفتن‌ها روبنا است و زیربنا همانا تقدیرات الهی و عنایات ربانی است. قرار است آن‌که خواب را تفسیر کرد، مأمور اجرای فرمان‌های خواب نیز باشد.

امروز جهان اسلام همچون یوسف است و یوسف بالاخره زمامدار عالَم می‌گردد. ابرقدرت‌ها و استکبار جهانی اسلام آمریکایی را می‌پسندند، ولی اسلام ناب باید روی کار بیاید؛ اسلام‌ ستیزه‌گرِ با ناپاکی و نه اسلام سازش و نه اسلام پرخاشگر بی‌منطق.

از بازی‌های روزگار یکی این است که افراط و تفریط هر دو ابزار دست شیاطین است و آن‌چه سالم می‌ماند، استقامت همراه با منطق است، یعنی اسلام حسن و حسین علیهماالسلام. «قُل لَّن یُصِیبَنَا إِلَّا مَا کَتَبَ اللَّـهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَ عَلَى اللَّـهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»۹ فراموش نکنیم که ما تحت ولایت الهی هستیم. هیچ بزرگی هم اجازه نمی‌دهد که دیگران در امر زیرمجموعه‌ی او تصرف کنند. معنی ولایت نیز همین است.

پی‌نوشت‌ها:
۱. سوره‌ی مبارکه‌ی یوسف، بخشی از آیه‌ی ۲۵
۲. سوره‌ی مبارکه‌ی یوسف، بخشی از آیه‌ی ۳۲
۳. سوره‌ی مبارکه‌ی یوسف، بخشی از آیه‌ی ۳۳
۴. سوره‌ی مبارکه‌ی یوسف، بخشی از آیه‌ی ۳۳
۵. سوره‌ی مبارکه‌ی یوسف، بخشی از آیه‌ی ۳۴
۶. پیامبر اکرم صلّى‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم فرمودند: حسن و حسین در همه‌ی احوال امام و پیشوایند؛ چه بایستند و چه بنشینند. بحارالأنوار؛ ۲۹۱/۴۳ و ۲/۴۴
۷. سوره‌ی مبارکه‌ی یوسف، بخشی از آیه‌ی ۳۵
۸. سوره‌ی مبارکه‌ی یوسف، بخشی از آیه‌ی ۴۲
۹. سوره‌ی مبارکه‌ی توبه، بخشی از آیه‌ی ۵۱ 

 

منبع: کلیک کنید

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۱ ، ۱۲:۰۰