|
|
|
یکی از دست آوردهای دولت یازدهم
خودم به عینه این دست آورد رو لمس کردم!
یعنی این دست آورد در دست های خودم بود و ازش عکس گرفتم!
به بهانه افتتاح نمایشگاه دست آورد های دولت یازدهم
اگر این ایستادگی نباشد هر اسم و شکلی داشته باشید، نظام سلطه با شما مخالفتی نخواهد داشت.
لطفا عکس را در تلگرام نشر دهید
اگر بخواهیم نظام اسلامی همچنان «اسلامی و انقلابی» بماند باید حوزه علمیه، «انقلابی» بماند زیرا اگر حوزه علمیه انقلابی نماند، نظام در خطر «انحراف از انقلاب» قرار خواهد گرفت.
لطفا عکس را در تلگرام نشر دهید
اگر بخواهیم نظام اسلامی همچنان «اسلامی و
انقلابی» بماند باید حوزه علمیه، «انقلابی» بماند زیرا اگر حوزه علمیه
انقلابی نماند، نظام در خطر «انحراف از انقلاب» قرار خواهد گرفت.
«رها کنیم... اگر کسی جرمی کرده قوه قضائیه بگیرد محاکمه کند ... هی نگوییم فلانی ...»
جمله بالا قسمتی از سخنان حجتالاسلام روحانی رئیس جمهور محترم کشورمان در کنفرانس خبری چند روز گذشته است. سخن بالا اگرچه به طور مستقیم بیان نشده اما بخوبی همگان متوجه شدند طعنهی رئیس جمهور خطاب به کسانی است که لب به انتقاد گشوده و ناراحتند از عزل و نصب متصلین به فتنه 88. شاید منظور رئیس جمهور محترم این باشدکه آقا رها کنید این بحثها را، کم از فتنه 88 کاسبی کنید و رقبای سیاسی خود را با این اتهام از میدان به در کنید. اگر کسی جرمی انجام داده قوه قضائیه بگیرد و محاکمه کند. اگر کسی را نگرفت یعنی او در فتنه 88 دخیل نبوده است. اما توجه به چند ابهام در منظور فرضی حجتالاسلام روحانی قابل تأمل است:
اول: حقیقت ماجرا در سال 88 را باید خوب درک کرد والا نمیتوان نقدها و دلسوزیهای دلسوزان انقلاب را هضم کرد. حقیقت این بود که حدود 8 سال پیش عدهای در این کشور فرصت را مناسب دیدند تا با تمام توان بر ساختارهای قانونی کشور که یادگار امام خمینی(ره) بود بتازند و کینههای خود از این نهادها را عملی کنند، رفته رفته کار جلو رفت و اصل نظام هدف قرار گرفت. حال سوال از حجتالاسلام روحانی این است که از چنین حادثه مهمی تنها با گذر 5 سال میتوان گذشت؟ آیا افرادی که دیروز نظام اسلامی را به جنایات مختلفی متهم میکردند و اصل نظام را هدف گرفته بودند امروز تغییر جهت دادهاند و مدافع و دلسوز نظام شدهاند؟
دوم: متاسفانه آقای رئیس جمهور فرمودهاند: "هر کس که توسط قوه قضائیه دستگیر نشده پس، از فتنه 88 پاک است." دو نکته در این باره قابل طرح است: اول آنکه وقتی افراد شاخص و مسئلهدار که کارهایشان در سال 88 مبرهن و واضح است را قوه قضائیه میگیرد همان دشمنان دوست نمای آقای رئیس جمهور هوارشان بلند میشود که آی جلوی آزادی را گرفتند، فلانی را بی جهت دستگیر کردند و چه و چه. حالا شما انتظار دارید در فضایی که این آقایان با روزنامههای زنجیرهای و شبکههای ماهوارهای ضد انقلاب همسویشان ایجاد میکنند قوه قضائیه بتواند عدالت را اجرا کند و هر آن کس که در فتنه 88 دست داشته را دستگیر کند، دوم آنکه اصلا دستگیری برای چه؟ وقتی همکاران محترم شما در دولت حتی از آن افرادی که به صورت شفاف در فتنه 88 شرکت داشتهاند، دستگیر شدهاند و پس از آن محاکمه و حتی مجازات نیز شدهاند در پستهای مختلف و حتی در جاهایی کلیدی استفاده میکنند، البته بدون توجه به استعلام از نهادهای امنیتی دیگر، طرح این بحث مصداق آب در هونگ کوبیدن است.
سوم: خیلی از افرادی که هم اینک برای خود آزادانه فعالیت میکنند و حتی بعضا مسئولیت دولتی هم میگیرند، در سال 88 فعالانه به فعالیت پرداخته اما راه را بلد بودهاند! در حقیقت این افراد به نوعی آتش بیار معرکه بودهاند بدون اینکه خود بوی دود بگیرند. نام برخی از این آقایان زیر بیانیهها و نامههای بیادبانه خطاب به رهبری موجود است. شاید عدهای بگویند نامه نوشتن که جرم نیست! مسئله همین جاست، ما با مجرم بودن یا نبودن کار نداریم، برای قبول مسئولیت در نظام اسلامی هر عقلی حکم میکند که شخص ابتدا باید آن نظام را قبول داشته باشد. کسی که در سال 88 بدون آنکه متهم شود با تمام توان و با استفاده از همه ظرفیتها تا آنجا که توانسته در ضربه به نظام اهتمام به خرج داده آیا عقلانی است که امروز در سطوح و لایههای مدیریتی قرار بگیرد؟
و دلایل دیگری که ان شاء الله در صورت نیاز در زمانهای دیگری به آنها خواهیم پرداخت.
در پایان یادمان نرود در سال 88 بر اثر تحریک عده ای چه خون های بی گناهی که بر زمین نریخت، چه آبرویی که ذره ذره با خون دل جمع شده بود از نظام اسلامی نرفت، چه ضررهای عظیم اقتصادی که بر اثر این فتنه بر مردم و نظام تحمیل نشد و چه امیدهایی که دوباره قوت گرفت بر براندازی نظام اسلامی از این شیوه و طریق ...
براستی چرا برخی از مستند من روحانی هستم می ترسند؟
در این مستند به چه مواردی اشاره شده؟
توهین علنی مشاور رییس جمهور به نیمی از خالقان حماسه سیاسی
اکبر ترکان که این روزها به ابوالمشاغل دولت مشهور است و عده ای اعتقاد دارند، شاید او مشایی این دولت شود در اظهاراتی قابل تامل و در مصاحبه با روزنامه آرمان -متعلق به طرفداران اکبر هاشمی رفسنجانی- گفته:
1 البته این "هیچ" از نوع تاسف است!
به قلم: محمد کاظم انبارلویی - یادداشت روزنامه رسالت - پنج شنبه 7/9/92
دکتر حسن روحانی رئیس جمهور محترم به وعده خود با مردم عمل کرد و گزارش عملکرد یکصد روزه دولت را ارائه داد.
سه تن از مجریان صدا و سیما در این گزارش، رئیس جمهور را یاری کردند. متاسفانه بر خلاف اصول حرفهای خبرنگاری گزارش یکصد روزه را تبدیل به یک گفتگوی خودمانی کردند و آن را از مرتبت «دیالوگ» به «مونولوگ» فرو کاهیدند.
دیروز روزنامه ایران ارگان دولت در تیتر اول خود ازاین گزارش نوشت: «رونمایی از هشت سال نابسامانی و 100 روز تدبیر» به نظر میرسد این نگاه به گزارش یکصد روزه یک نگاه افراطی و به دور از انصاف و عدالت بود. دلایل زیر میتواند این نگاه را اصلاح کند؛
1- بدون شک یکی از توفیقات دولت در یکصد روز تصدی مسئولیت بویژه در دقیقه 90 این ایام موضوع پیروزی دیپلماتیک و گفتگوهای ژنو بود که منجر به یک توافقنامه شد. این توافقنامه قرار است تحریمهای جدید را متوقف کند و تحریمهای قدیم را به تدریج کاهش دهد و حق غنیسازی و برخورداری از انرژی صلحآمیز هستهای را پاس بدارد. این پیروزی چگونه به دست آمد؟ نماینده دولت در حالی سر میز مذاکرات ژنو نشسته بود که ایران در دولت نهم و دهم چرخه سوخت را کامل کرد ودیپلمات های ما با غنیسازی 5/3 درصد، 5 درصد و نیز 20 درصد بر سر میز مذاکرات نشستند. آقای ظریف در این قمار دیپلماتیک چپش پر بود و با 19 هزار سانتریفیوژ با شش قدرت جهانی سخن میگفت، مردم میدانند این توانایی در صد روز اخیر پیدا نشده و محصول هشت سال تلاش دولت گذشته بود، آن هم با دادن شهدای هستهای! رئیس سازمان انرژی هستهای دولت گذشته فردی بود که از ترور سرویسهای موساد و تروریستهای رژیم اشغالگر قدس جان سالم بدر برده بود. لذا نابسامان نشان دادن عملکرد دولت گذشته و بیمهری به آن در پدیداری این پیروزی از انصاف و عدالت بدور است.
2- آقای روحانی فوریترین کار دولت را تامین کالاهای اساسی دانست. برخی از روزنامههای دوم خردادی از این گزارش تیتر زدند که تنها سه روز گندم داشتیم! به نظر میرسددر این مورد شعور مخاطب نادیده گرفته شده است. تامین کالاهای اساسی برای کشور چیزی نیست که با 4 یا 5روز تدبیر قابل حل باشد. مساعی دولت گذشته در انباشتن انبارها نادیده گرفته شده، طرح این موضوع نیاز به ارائه سند و مدرک دارد. بر فرض هم صحت داشته باشد، ذکر آن جز عقدهگشایی علیه رئیس دولت گذشته چه فایدهای دارد؟
3- آقای روحانی دوباره موضوع خالی بودن خزانه را مطرح کردند. متاسفانه خبرنگاران یا مجریانی که آنجا بودند یک کلمه به نقدهای مشفقانهای که به این سخن در مطبوعات و رسانهها مطرح شده بود، اشاره نکردند. خزانه کشور محل دریافتها و پرداختهای دولت است. صفر بودن آن حتی منفی بودن آن دلیل بر خالی بودن آن نیست. حال آنکه رئیس جمهور اذعان دارند وقتی خزانه را تحویل گرفتند. به اصطلاح مانده حساب آن 1280 میلیارد تومان بوده است. آشکارترین دلیل نادرست بودن این ادعا این است که دولت طی هشت ماه گذشته پرداختهای خود را سر موعد عمل کرده است. اگر خزانه خالی بود که کارمندان دولت و قضات و نیروهای لشکری و کشوری باید میرفتند خانه مینشستند تا دولت برود دنبال خزانه پر.
از سوی دیگر رئیس جمهور محترم گله خزانه خالی را دارند، از طرف دیگر در همین گزارش وعده دو بسته کالایی را تا پایان سال، به اقشار کم درآمد میدهند. اگر خزانه خالی و دولت با کسری روبهروست این دو بسته کالایی را آن هم بدون مصوبه مجلس از کجا میخواهند بدهند؟
4- آقای روحانی از یک سو میگویند درآمد دولتهای نهم و دهم بیسابقه بوده است. از سوی دیگر از بدهی دولت به بانکها، تامین اجتماعی و تعهدات سخن میگویند، بعد عدد و رقمی که از درآمد و بدهی میگویند، جای هیچگونه نگرانی باقی نمیگذارد اما اعداد و ارقام را طوری میگویند که اگر دولت بدهی دارد یک فاجعه است.
همه دولتها بدهی داشتهاند، بدهی خود را باید تصفیه کنند بخصوص که رئیس جمهور قبول دارد در آمدها حداقل در بخش نفت طی هشت سال گذشته بیسابقه بوده است.
5- رئیس جمهور از موضوع کسری یارانهها در سال جاری گفتند. بدون اینکه برای ادعای خود سندی ارائه دهند. منتقدین در این باره سند ارائه دادهاند که دولت کسری ندارد. اما نه رئیس جمهور، نه مسئولین مربوط در این مورد حاضر نشدند توضیح دهند.
منتقدین به طور شفاف گفتند مهمترین منابع حاصل از قانون هدفمندی یارانهها فروش نفت خام در داخل، میعانات گازی و نفتی و گاز طبیعی است جمع جبری این سه قلم براساس صورتهای مالی شرکت ملی نفت نه تنها پاسخگوی تامین منابع قانونی هدفمندی یارانههاست بلکه مقدار زیادی هم مازاد دارد که دولت باید به عنوان درآمد عمومی به خزانه واریز کند. اما رئیس جمهور همه این نقد ها را نادیده گرفت وپاسخی به آن نداد وحرف خود را در مورد کسری یارانه ها تکرار کرد.
6- رئیس جمهور محترم مطالبی در مورد مهار تورم و کنترل حجم نقدینگی مطرح فرمودند، که در خور تقدیر است. اما مردمی که هر روز برای خرید به بازار میروند، میتوانند در مورد این توفیق دولت در کنترل گرانی، تورم و... داوری کنند.
7- رئیس جمهور، به حق به تلاشهای دولت در مورد تهیه پیشنویس حقوق شهروندی اشاره کردند که شایسته تقدیراست.
اما صدور یک کیفر خواست علیه دولت گذشته در این گزارش بدون آنکه اجازه و حق دفاع به آنها بدهند با رعایت حقوق شهروندی سازگار است؟
8- رئیس دولت در این گزارش تصریح دارد «دنبال آشتی است و میخواهد با همه آشتی کند.» این رویکرد خوبی است، باید از آن استقبال کرد و این رویکرد متضمن وحدت ملی، وحدت نخبگان و... است. اما اگر اینطور است چرا دو سوم گزارش عملکرد قهر و کینهتوزی با دولت گذشته است؟ این با دنبال آشتی بودن نمیخواند. نقد دولت گذشته حق است، باید از آن دریغ نکرد اما نقد با گوشه و کنایه، طنز و هجو از سوی رئیس دولت که باید سخن او مقوم وحدت ملی باشد چه معنی دارد؟
9- نقطه قوت این گزارش این بود که آقای رئیس جمهور منشا توفیقات دولت را همیاری و همکاری مردم و هدایتهای رهبری دانستند. حق هم همین است این نگاه نشانه اعتدال است باید از آن تشکر کرد.
البته لازم بود از منتقدین هم که با نقد مشفقانه او را یاری کردند،با ادای وظیفه پاسخگویی تشکر میشد و نیز از مسئولین دولت گذشته نیز که با سکوت خود فضای سیاسی را آرام نگه داشتهاند تشکر میشد. اگر روزی قرار باشد مسئولین دولت فعلی و دولت گذشته در یک مناظره تلویزیونی عیار ادعاهای خود را مستنددر معرض افکار عمومی بگذارند، فضای ابهام برطرف می شود و به سوی شفاف سازی می رویم. این فضا کمک می کند گام های پیشرفت برای کشور را محکم تر برداریم.
حسن روحانی در سال هفتاد و سه
این قدر ما با آژانس همکاری زیادی کردیم که دیگر این اواخر شروع کرده بودند به لوسبازی. دیدند که دیگر ما خیلی رفاقت داریم میکنیم.
ما میترسیدیم آژانس یک دفعه بگوید مجلس شورای اسلامی را هم میخواهیم بازدید کنیم، شنیدیم زیر صندلیهایش بمب اتم درست میکنند، یعنی کم کم به اینجاها رسیده بود.
با مثلا دیوارهای دانشگاه را هم بد نیست نگاهی بکنیم. میخواهم بگویم همکاری ما آنقدر با آنها باز بود و بیحد که دیگر به لوسبازی آژانس رسیده بود. در عین حال باز هم نمیگذارند و از آقای هانس بلیکس میپرسند: مطمئن هستید در ایران سلاحهای اتمی نیست و دنبالش نیستند و ایشان میگویند: بله، البته آنجاهایی که ما رفتیم چیزی نبود ولی میدانید که ایران کشوری خیلی بزرگی است. خوب، بله ایران کشور بزرگی است ولی چه حرفی است؟
این را هم عرض بکنیم: ما از تحرّک دیپلماسى دولت حمایت میکنیم.
در کنار آمادگىهاى همهجانبهى ملّت ایران - چه از لحاظ اقتصادى، چه از لحاظ امنیّت داخلى، چه از لحاظ استحکام ساخت درونى نظام اسلامى، چه از لحاظ وحدت ملّى و چه از لحاظ نظامى - به تلاش و تحرّک دیپلماسى هم چه در این قضایاى سفر اخیر و چه غیر از آن، اهمّیّت میدهیم و از آنچه دولت ما انجام میدهد و تلاشهاى دیپلماتیک و تحرّکى که در این زمینه میکنند، حمایت میکنیم.
البتّه برخى از آنچه در سفر نیویورک پیش آمد، به نظر ما بجا نبود؛ لکن ما به هیئت دیپلماسى ملّت عزیزمان و دولت خدمتگزارمان خوشبین هستیم؛ البتّه به آمریکایىها بدبینیم؛ به آنها هیچ اعتمادى نداریم.
ما دولت ایالات متّحدهى آمریکا را دولتى غیرقابل اعتماد میدانیم؛ دولتى خودبرتربین، دولتى غیرمنطقى و عهدشکن، دولتى سخت در پنجهى تصرّف و اقتدار شبکهى صهیونیسم بینالمللى - که بهخاطر رعایت خواستهها و منافع نامشروع شبکهى صهیونیستى بینالمللى مجبورند با رژیم غاصب و جعلى اشغالکنندهى فلسطین مماشات کنند، در مقابل او نرمش نشان بدهند؛ اسمش را میگذارند منافع آمریکا، در حالى که بکلّى منافع ملّى آمریکا با آنچه امروز اینها در حمایت از [آن] رژیم جعلى انجام میدهند، منافات دارد؛ از همهى دنیا دولت ایالات متّحدهى آمریکا باج میگیرد و به رژیم جعلى صهیونیستى باج میدهد؛ این حقایق را ما داریم مشاهده میکنیم - به دولت آمریکا اعتمادى نداریم، به مسئولین خودمان اعتماد داریم، خوشبین هستیم، از آنها میخواهیم که با دقّت، با ملاحظهى همهى جوانب گامها را درست بردارند، محکم بردارند، منافع ملّى را یک لحظه به فراموشى نسپرند.
مقام معظم رهبری ***۱۳۹۲/۰۷/۱۳
او گفت:
نمایندگان با رای عدم اعتماد به نجفی وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش و میلی منفرد وزیر پیشنهادی علوم و هم چنین سلطانی فر وزیر پیشنهادی ورزش و جوانان عملا نشان دادند که به محیط های مربوط به جوانان و آموزش آنان حساسیت دارند.
حساسیت های نمایندگان به محیط ها و مسائل اجتماعی به جا است و باید درک شود و مجلس انتظار داشت دولت این دغدغه ها را در انتصاب های جدید درک کند و به آن پاسخ مثبت دهد.
منبع: نماینده
عکسی را دیدم که در آن به طنز از زبان عفت مرعشی همسر اکبر هاشمی و مادر مهدی هاشمی و فائزه هاشمی
نوشته بود: اگر وزرا رای نیاوردن بریزید تو خیابون ها
اصل داستان از این قرار است:
در روز انتخابات ریاست جمهوری دهم، هنگامی که عفت مرعشی رای خود را به صندوق انداخت و از حوزه انتخابیه خارج شد
در پاسخ به سوال خبرنگار (حاج خانم توصیتون به هوادارها چیه؟) گفت:
اگه تقلب شد بریزید تو خیابونا!
در بخشی از خاطرات جعفر فرجی قائم مقام ستاد انتخاباتی احمدی نژاد در سال 88 از دیدار اعضای ستادهای انتخاباتی چهارکاندیدای انتخابات سال 88 با رهبر انقلاب که با نام «من مدیر جلسه ام» منتشر شده صحبت های عباس آخوندی عضو ستاد میر حسین موسوی و گزینه فعلی حسن روحانی برای وزارت راه و شهرسازی آمده که خواندن آن کمک بزرگی به مصداق یابی بیانات رهبری می کند:
آقای آخوندی که باجناق آقای ناطق نوری و وزیر مسکن کابینه آقا بوده اند، دستان خود را بالا بردند. داشتند شروع به صحبت می کردند که آقا فرمودند: خودتان را معرفی کنید! احساس کردم بدجوری آقای آخوندی در خودش فرورفت. با تعجب گفتند که آخوندی هستم عضو ستاد موسوی. آقا فرمودند بله مواضعتان را اخیرا در روزنامه ها دیده ام.
اهل دلی می گفت که حکمت این برخورد آقا شاید این بوده که ایشان جناب آقای آخوندی جدید را با مواضع جدیدش نمی شناختند و احتیاج داشتند ایشان خودشان را درست با همین عنوان جدید معرفی کنند.
آقای آخوندی گفتند که آقا بنده در انتخابات سال ۷۶ وقتی آمار آرا تا حدودی مشخص شد نشستم و بیانیه ای را آماده نمودم و به آقای ناطق گفتم انتخابات را به آقای خاتمی تبریک بگوییم. آقا این را می دانیم که در یک جامعه مترقی باید کسی که شکست می خورد شکست را بپذیرد و همچنین می دانیم که هر چقدر آرای این انتخابات که در داخل صندوق ها ریخته شده بازشماری شود تغییری بوجود نمی آید و قبول داریم که مردم این آرا را در صندوق ها ریخته اند. (تا بدینجا آقای آخوندی دو اعتراف بزرگ را انجام داده بود.) اما اعتراض ما به این است که با بداخلاقی کاری نموده اند که مردم به اشتباه افتاده اند. کلیت بحث این بود که چرا احمدی نژاد طوری عرصه را طراحی نمود که رای به موسوی معادل رای به هاشمی شد و افکار عمومی را احمدی نژاد طوری هدایت کرد که گویی هر کس به موسوی را بدهد انگار به هاشمی رای داده است و ... این یعنی تقلب در انتخابات.
ابراهیم یزدی، سرکرده گروهک نهضت آزادی در مصاحبه با روزنامه بهار، وابسته به محمد رضا عارف:
آنان که به شخص دیگر رأی دادند و نامزد مورد نظرشان در انتخابات موفق نشده
است، نیز باید از رأی اکثریت مردم تبعیت کنند. این خصلت دموکراسی است که در
آن اکثریت، البته با حفظ حقوق اقلیت حکومت میکنند.
عجب...! سعی کردم در بند زیر به تفسیر سخنان قصار آقای ابراهیم یزدی و البته دیگر همفکرانش بپردازم: (در حقیقت حرف دلشان را نوشتم)
این تیپ استدلالات و الفاظ گویی بعد از خرداد 92 اختراع شد! در سال 88 که این الفاظ اختراع نشده بود! البته شاید در انخابات بعد هم دوباره این الفاظ و استدلال ها کاراییشان را از دست بدهند! خوب اینجوری است دیگر! باید ببینیم فضا کدام سمتی است! نمی شود که کاندید ما رای نیاورد و بعد، از تبعیت از اکثریت سخن گفت! در حقیقت هر وقت کاندید ما رای بیاورد باید از اکثریت تبعیت کرد! هر وقت هم نیاورد باید از اقلیت تبعیت کرد! دو جمله قبل در حقیقت معنای همان تبعیت از اکثزیت است! اما در جمله دوم معنای مورد اشاره در ظاهر "تبعیت از اکثریت" نهفته است. خوب می دانید که این معانی نسبی است! و معنای صحیح آن در مقایسه با وضعیت ما در انتخابات ها معنی پیدا می کند! مثلا سال 88 این استدلال طور دیگری معنا می شود دیگر!