|
|
|
طرف کاندید مستقل ریاست جمهوریه آمریکا هستش!
اونوقت فیلم مصاحبش با CNN در صفحه اینستاگرامش فقط 257 بار دیده شده!
یا رو یه جوک (البته عکسش) رو می ذاره تو اینستوگرامش کف کار چند هزارتا بازدید داره!!!
به افتخارش بزن کف قشنگه رو ... D:
داداشا برای رضای خدا برید به این آدرس یه مقدار بازدیدش زیاد بشه بنده خدا
D:
لطفا در شبکه های اجتماعی نشر دهید
در حقیقت عربستان سعودی اصلاً یک کشور محسوب نمیشود. دو راه برای توصیف این کشور وجود دارد: در مقام یک تشکیلات اقتصادی سیاسی با روش تجارتی هوشمندانه اما ناپایدار و پایانیافتنی، یا ماهیتی چنان فاسد که سازمانهای جنایی با ساختار قدرت افقی و عمودی را به ذهن متبادر میکند. به هر دو شکل، این نظام ماندگار نخواهد بود. وقت آن رسیده است که تصمیمگیران در ایالات متحده برای فروپاشی نظام شاهنشاهی عربستان سعودی خود را آماده کنند.
ما در گفتگوهای اخیر خود با مسئولین دولتی و نظامی با تعجب شاهد بودیم که چطور آنها در مواجهه با این نظر انگشت حیرت به دندان میگیرند. این تحلیلی است که آنها باید مدنظر قرار دهند.
منبع : اندیشکده اشراف
جوانا عراقی در روز شهادت امام موسی کاظم
امروز مرگ بر آمریکا شعار همه جوانان مسلمان است
ماه در پایتخت ایران فتنه و آشوب و اغتشاش شد (با حمایت آمریکا) اما حتی برای یک دقیقه هم حکومت نظامی اعلام نشد اما امروز در یک شهر کوچک آمریکا، اعتراضات به 8 روز نرسیده، حکومت نظامی اعلام شده است!
در آمریکا برای گرفتن حقشان، دست به اعتراض زدند
در ایران بخاطر تهمت و افترای نا حق، دست به اعتراض غیر قانونی زدند!
آزادی را احساس کنید!
دشمن به ناتوانی خود اذعان دارد؛ چرا قدر داشته های خود را نمی دانید؟
به قلم: احمد شیرازی *** وبلاگ دلنوشته های سربازی برای ولایت
وقتی مصاحبه ی اوباما با جفری گلدبرگ از بلومبرگ ویو را می خواندم؛ دو حس متضاد درونم شکل گرفته بود؛ احساس افتخار و تاسف!
می دیدم، عزت را و حسرت می خوردم از ندیدن ها.
می بالیدم، به برتریها و خجل بودم از وادادگی ها.
احساس غرور می کردم و سر افکنده بودم از تحقیر ها.
و متاسف بودم!
متاسف برای شیخ حسن و استراتژی سازش. متاسف برای اعتدال و عدم باورِ داشته های خویش. متاسف برای تدبیر و ندیدن برتری های ایران. متاسف برای خط سازش، چرا که توان شنیدن پیروزی ها را، از راس هرمِ دشمن ندارد.
فارغ از صحبت های حمایتی اوباما نسبت به خط سازش، که بیانش بماند در مقاله ای جدا؛ چقدر باید مغلوب بود؛ تا فتوحات خود را ناچیز شمرد؟ سراسر صحبتهای رئیس جمهور امریکا، بیان ضعف بود و ضعف بود و ضعف؛ و شرح قدرت ایران بود و عظمت ایران و شوکت ایران.
اوباما می گوید:
"با توجه به اینکه من فرمانده کل قویترین ارتش روی زمین هستم، فکر می کنم می توانم قضاوت کنم که آیا [مشکل ایران با اقدام سریع] از طریق نظامی قابل حل است یا خیر"
و بعد با خفت جواب می دهد: "حرف من این است که بسیار بهتر است اگر ما این مسئله را از طریق دیپلماتیک حل کنیم." به زبان ساده یعنی نمی توانیم با ایران از در جنگ وارد شویم.
سپس با اشاره به طرح کنگره برای تحریم بیشتر ایران می گوید: "حتی در فیلمهای قدیمی وسترن و گانگستر هم هر کسی تفنگ خود را برای یک لحظه زمین می گذارد... اما در وسط اتاق و در جریان مذاکرات یک دفعه شروع به تیراندازی نمی کنید"!
مگر تا بحال هویج امریکایی ها را بدون چماق دیده اید؟ اگر امریکایی ها می توانستند تیر اندازی کنند نمی کردند؟ اساساً اگر امریکایی ها می توانستند با اقدام نظامی، مشکل خویش [ایران] را رفع کنند؛ چه احتیاجی به مذاکره داشتند؟
اما چه سود که نمی بینند واضحات را.
مگر نه اینکه دور تا دور ایران پایگاه نظامی دارند؟ مگر نه اینکه اول زبان زورشان بلند است؟ مگر به تعداد کثیر سربازهایشان، برتری نظامی، اشراف اطلاعاتی و ... خود نمی بالند؟ چرا به ایران حمله نمی کنند؟
نه تنها به ایران، که توان حمله به دوستان ایران را هم ندارد؛ و در این را تنها توجیه می کند و توجیه! وقتی گلدبرگ از اوباما می پرسد: " سوال من این است که اسد باید چه کاری انجام دهد که واکنش نظامی به رهبری آمریکا را ایجاب کند؟" و جواب می شنویم:
"وقتی شما ارتشی حرفه ای [سوریه] که خیلی مجهز است و تحت حمایت دو کشور بزرگ قرار دارد، کشورهایی که منافع زیادی در سوریه دارند"
به راستی این دو کشور که اوباما بزرگشان می خواند؛ کدامند؟ به غیر از ایران و روسیه؟ بله، اوباما از ایران با عنوان کشوری بزرگ یاد می کند؛ ولی خط سازش، امریکا را یگانه کدخدای جهان می نامد و تنها راه را، توافق با کدخدا!!!!!!!
و در ادامه می گوید: "ما تلاش می کنیم به روسیه و ایران فشار بیاوریم و به آنها نشان دهیم که به نفعشان نیست که در جنگی دائمی درگیر باشند.[جنگ سوریه]" به راستی اگر امریکایی ها توان دخالت نظامی در سوریه را داشتند؛ لختی تامل می کردند؟
و جالبتر عذر بدتر از گناه اوباما است: "برای این منظور نیاز به مجوز بین المللی است. ما مجوز سازمان ملل متحد را برای این کار نداریم. کنگره نیز مجوز نداده است"
اشتباه نکنید. این همان امریکایی است که با تکبر می گفت "ما نیازی به مجوز شورای امنیت جهت دخالت در عراق نداریم! و تاریخ مصرف سازمان ملل را تمام شده می خواند." امروز امریکای خود برتربین در مقابل کدام کشور، چنین خار و ذلیل شده؟
"برخی می گویند ایران در سوریه برنده شده است. من از این حرف خنده ام می گیرد" و سپس به پرت و پلا گویی افتاده و مدعی می شود:
" سوریه دوست اصلی ایران در دنیای عرب بود و عضوی از اتحادیه عرب بود اما اکنون به یک ویرانه تبدیل شده است. این وضع برای ایران دردناک است. حزب الله که در واقع نائب و عامل اصلی ایران در منطقه است، و جایگاهی بسیار قدرتمند در لبنان داشت، اکنون هدف حملات تندروهای سنی است. این وضع برای ایران خوب نیست"
قطعاً ویرانی سوریه برای ایران ضرر است، قطعاً تحلیل نیروی حزب الله و درگیری او با دشمنی غیر از صهیونیست ها باعث خسران است. اما در برابر از دست داده ها باید؛ داشته ها را ملاک قرار داد. سوریه با آنکه زخمی است، ولی هنوز عضوی از مقاومت است، هنوز دشمن اسرائیل خبیث است، هنوز دستش روی ماشه هزاران موشک نشانه رفته بسوی تل آویو و حیفا و دیمونا و ... است. و این عین شکست امریکا در سوریه است.
هنوز هم صهیونیستها از قدرت و توان حزب الله واهمه دارند، و این عین پیروزی محور مقاومت است.
و نهایتاً اوبامای مغرور که دایم از گزینه های روی میز دم میزند؛ تیر خلاص را به مغزهای کودن! شلیک می کند: "ما باید مطمئن شویم آنچه انجام می دهیم اوضاع را وخیمتر نکند یا در حالیکه مشکلات زیادی در داخل کشورمان داریم و وظایف و مسئولیتهای بین المللی زیادی در خارج داریم، کاری که انجام می دهیم ما را در اقدام جسورانه بزرگ دیگری گرفتار نکند"
حال بزرگترین سوال اینجا است. با تمام برتری های نظامِ اسلامی، چرا ضعف؟ چرا سازش؟ چرا مغلوب بودن در مقابل حریفی ذلیل؟ چرا توافقی سراسر همراه با عقب نشینی؟ دشمن به صراحت به برتری های ما اقرار می کند و بر ضعف هایش معترف است.
چرا نباید قدر داشته های خود را بدانید.
میگویند ما متعهد به گسترش دموکراسى در دنیا هستیم.
با این ادعا، با کشورى مثل
جمهورى اسلامى که روشنترین و واضحترین مردمسالارىها
و دموکراسىها را در این منطقه داراست، دائم معارضه و مقابله میکنند؛
در
عین حال پشت سر کشورهائى در این منطقه مىایستند و با کمال پرروئى از آنها
حمایت میکنند که بوى دموکراسى را استشمام نکردهاند و یک بار ملتشان رنگ
انتخابات و رأى و صندوق رأى را ندیدهاند.
این هم تعهدشان نسبت به دموکراسى است! ببینید فاصلهى قول و عمل چقدر است.
دولتمردان آمریکائى غیر منطقى حرف میزنند. با گفتگو کنندهى غیر منطقى، نمیشود انسان بنشیند به اتکاء منطق حرف بزند؛
خب، او غیر منطقى است. غیر منطقى یعنى زورگو، یعنى حرفِ بیخود بزن.
این واقعیتى است که ما در طول این سى سال در برخورد با قضایاى گوناگون جهانى آن را بروشنى دریافتهایم.
مااین رامیفهمیم که طرف مقابل ماکیست و چگونه بایدبااو رفتار کرد.
مقام معظم رهبری
تعریف امریکایى از منافع ملى شبیه تعریف خانهای قدیم است
تعریف امریکایىها از منافع ملى خود شبیه تعریف خانها و گردنکلفتهاى قدیم است که در بعضى از محلات و روستاها وجود داشتند.
اگر دخترى روستایى
قالیچهاى قشنگ مىبافت و چشم خان به آن مىافتاد و از آن خوشش مىآمد، پدر
دختر باید قالیچه را تقدیمش مىکرد.
توجیه هم این بود که خان این قالیچه
را لازم دارد. اگر در جایى یک شىء قیمتى دیده مىشد و وجود داشت، مىباید
به خان تقدیمش مىکردند.
این فرهنگ خانى و قلدرمآبى است.
شخص مىگوید: چون
من از چیزىکه شما دارى خوشم آمده و آن را مىخواهم، باید مرده یا زنده، آن
را به من بدهى.
تعریف منافع امریکا به وسیله خود امریکایىها چنین
چیزىست.
آنها منافعى را براى خود تعریف مىکنند.
اگر این منافع در اختیار
ملت و کشور دیگرى باشد، از آنجا که امریکا زور و سلاح دارد، هرجور شده باید
این منافع را براى خود تأمین کند.
مهم نیست که ملت آن کشور و منطقه تا چه حد دچار مشکل و دردسر شوند، چقدر عقبماندگى بر آنها تحمیل و چقدر زندگى آنها لگدمال شود.
این مسائل براى امریکایىها اهمیتى ندارد.
این تعریف امریکا از منافع ملى است.
1/1/82 - دیدار نوروزی در حرم امام رضا علیه السلام
من و آقاى هاشمى و یک نفر دیگر -که نمىخواهم اسم بیاورم- از تهران به قم خدمت امام رفتیم تا بپرسیم بالاخره این جاسوسان را چه کار کنیم؛ بمانند، یا نگهشان نداریم؛ به خصوص که در دولت موقت هم جنجال عجیبى بود که ما اینها را چه کار کنیم!
وقتى که خدمت امام رسیدیم و دوستان وضعیت را شرح دادند و گفتند مثلاً
رادیوها اینطور مىگویند؛ امریکا اینطور مىگوید؛ مسئولان دولتى اینطور
مىگویند؛ ایشان تأملى کردند و سپس با طرح یک سؤال واقعى پرسیدند: «از
امریکا مىترسید؟»؛ گفتیم نه؛ گفتند پس نگهشان دارید!
بله، آدم احساس میکرد که این مرد خودش از این شُکوه ظاهرى و مادى و این اقتدار و امپراتورى مجهز به همه چیز، حقیقتاً ترسى ندارد. نترسیدن او و به چیزى نگرفتن اقتدار مادى دشمن، ناشى از اقتدار شخصى و هوشمندانۀ او بود. نترسیدن هوشمندانه، غیر از نترسیدن ابلهانه و خوابآلوده است؛ مثلاً یک بچه هم از یک آدم قوى یا یک حیوان خطرناک نمىترسد؛ اما آدم قوى هم نمىترسد؛ منتها انسانها و مجموعهها در قوّت خودشان دچار اشتباه مىشوند و قوّتهایى را نمىبینند.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضاى دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت ۱۳۷۸/۱/۲۸
این را هم عرض بکنیم: ما از تحرّک دیپلماسى دولت حمایت میکنیم.
در کنار آمادگىهاى همهجانبهى ملّت ایران - چه از لحاظ اقتصادى، چه از لحاظ امنیّت داخلى، چه از لحاظ استحکام ساخت درونى نظام اسلامى، چه از لحاظ وحدت ملّى و چه از لحاظ نظامى - به تلاش و تحرّک دیپلماسى هم چه در این قضایاى سفر اخیر و چه غیر از آن، اهمّیّت میدهیم و از آنچه دولت ما انجام میدهد و تلاشهاى دیپلماتیک و تحرّکى که در این زمینه میکنند، حمایت میکنیم.
البتّه برخى از آنچه در سفر نیویورک پیش آمد، به نظر ما بجا نبود؛ لکن ما به هیئت دیپلماسى ملّت عزیزمان و دولت خدمتگزارمان خوشبین هستیم؛ البتّه به آمریکایىها بدبینیم؛ به آنها هیچ اعتمادى نداریم.
ما دولت ایالات متّحدهى آمریکا را دولتى غیرقابل اعتماد میدانیم؛ دولتى خودبرتربین، دولتى غیرمنطقى و عهدشکن، دولتى سخت در پنجهى تصرّف و اقتدار شبکهى صهیونیسم بینالمللى - که بهخاطر رعایت خواستهها و منافع نامشروع شبکهى صهیونیستى بینالمللى مجبورند با رژیم غاصب و جعلى اشغالکنندهى فلسطین مماشات کنند، در مقابل او نرمش نشان بدهند؛ اسمش را میگذارند منافع آمریکا، در حالى که بکلّى منافع ملّى آمریکا با آنچه امروز اینها در حمایت از [آن] رژیم جعلى انجام میدهند، منافات دارد؛ از همهى دنیا دولت ایالات متّحدهى آمریکا باج میگیرد و به رژیم جعلى صهیونیستى باج میدهد؛ این حقایق را ما داریم مشاهده میکنیم - به دولت آمریکا اعتمادى نداریم، به مسئولین خودمان اعتماد داریم، خوشبین هستیم، از آنها میخواهیم که با دقّت، با ملاحظهى همهى جوانب گامها را درست بردارند، محکم بردارند، منافع ملّى را یک لحظه به فراموشى نسپرند.
مقام معظم رهبری ***۱۳۹۲/۰۷/۱۳