|
|
|
یکی از دست آوردهای دولت یازدهم
خودم به عینه این دست آورد رو لمس کردم!
یعنی این دست آورد در دست های خودم بود و ازش عکس گرفتم!
به بهانه افتتاح نمایشگاه دست آورد های دولت یازدهم
با خودم چند وقته فکر می کنم برای حل مشکلات فرهنگی مختلف چه باید کرد؟
در شهری مثل تهران که رواج کارهای هنجارشکن در حوزه دین، خیلی عادی شده
چه باید کرد؟
ظاهر شهر خیلی مهمه! همه می دونیم که در تهران افراد مومن و مذهبی کم نیستن
اما متاسفانه ظاهر شهر زیاد جالب نیست. در حقیقت اصلا جالب نیست
مفاهیمی مثل روزه و ... شاید زیاد در ظاهر تهران معلوم نباشه
یک کار ساده که زحمت زیادی هم نداره، اما تاثیر بسیار زیادی داره
و در تغییر ظاهر شهر خیلی هم کمک می کنه همین افطاریه
نیاز نیست کار زیادی کنیم
دم افطار بساط چای و خرما در خیابان برپا کنیم
کار زیادی نمی بره.
بسم الله . . .
یکی از دلایلی که با حجاب اختیاری مخالفیم میدونید چیه؟
اینه که اگر یک قدم عقب نشینی کنیم حامیان حجاب اختیاری ده قدم جلوتر میان و توقعشون بیشتر میشه
موید این حرفِ ما مقایسه ی سه دهه ی اخیر میباشد...
سه دهه پیش، بد حجابی، بیرون گذاشتنِ مو بود
یه عده مثلا روشن فکر اومدن گفتن حالا موی زنا یخوردم بیرون باشه به جایی برنمیخوره
گفتن باشه و دیگه کم کم بیرون گذاشتن مو عادی شد
بعد یواش یواش این یخورده مو شد دو خورده و سه خورده و...
دوباره همون روشن فکرا دو دهه اخیر گفتن حالا اگر مچه دستشون معلوم بود اشکالی نداره و...
اولش مچه دست بود، کم کم شد ساقِ دست و بعدها رسید به آرنج و الان دیگه کم کم تا بازو هم داره میره
و همون روشن فکرا بازم در دهه های اخیر گفتن حالا جورابم پاشون نبود و پاهاشون مشخص بود همچین اتفاقی هم نمیوفته خب
کم کم مچه پا افتاد بیرون و بعدها شد ساق پا و درحال حاضر شاهده ساپورت پوشانی هستیم که رسما فقط یک کاغذ کادوی رنگیه نازک کشیدن روی پاشون و پاهاشون بیرونه
با توجه به روندِ دهه های اخیر بخاطر روشن فکری برخی مسئولین که تفکرشون این بود که:اینا چون آزاد نیستن حریص شدن اگر آزادشون بزاری درست میشن(که نتیجش رو میبینید! چقدم که از حریصی در اومدن!)
فکر میکنید اگر حجاب اختیاری شه چه اتفاقی میوفته؟
اولش میگن حالا بزارید روسری نزارن
میگیم چشم
بعد از مدتی شاهده مدل های عجق وجقِ مو/کلاه گیس/کلیپس هایی که آسمان خراش هستند/موهایی که هر روز به یک رنگی هستند و...
خواهیم بود
فکر میکنید همین جا تموم میشه؟
خیر- بعدش میگن مانتو پوشیدن رو هم آزاد کنید که هرکی هرچی دلش خواست بپوشه
میگیم چشم
چند وقت بعد میگن حالا خانومی خواست تی شرت هم بپوشه آزادش بزارید،همه حقه انتخاب دارن،میخوایم آفتاب بتابه به بدنمون و باد دست هامونو ببوسه تا حسه ازادی بهمون دست بده
میگیم چشم
بعدش میگن حالا دختری خواست شلوارک بپوشه چه اشکالی داره؟
تشعشع آفتاب بر پاهایش بوسه بزند و باد بپیچه لای پاهاش!
میگیم چشم
و....
از اونجایی که وقتی شهر شلوغ میشه قورباغه هم هفت تیر کش میشه این وسطا یه عده هم شعار میدن که حقوق همجنس بازهارو هم آزاد کنید،اونام حقه آزادی دارن،شما حقشون رو سلب کردید
و میرن صفحه ی: «همجنس بازی های یواشکی در ایران» راه میندازن و عکس هاشون رو میفرستن برای صفحشون
عده ای کاملا با تیپ منطقی و طلبکارانه میان میگن چرا اختیاریش نمیکنید؟
هرکی خواست با همجنسش باشه و هرکی خواست با جنسه مخالف
شما تحمل حرفِ مخالف رو ندارید و عقب مونده هستید
و ما بگیم چشم
و....
حالا میفهمید چرا نمیگیم چشم؟
مصرف لوازم آرایشی، هر دهه که جلوتر میریم در ایران بیشتر میشه
اگر قرار بود آزاد گذاشتن جنبه و ظرفیت بیاره که باید مصرف لوازم آرایشی کمتر میشد نه بیشتر
تا دو دهه اخیر مصرف کننده ی لوازم آرایشی فقط خانوم ها بودن و به برکت آزاد گذاشتن و شُل گرفتن، آقایون دارن کم کم گوی مصرف لوازم آرایشی رو از خانوم ها میربایند
«رها کنیم... اگر کسی جرمی کرده قوه قضائیه بگیرد محاکمه کند ... هی نگوییم فلانی ...»
جمله بالا قسمتی از سخنان حجتالاسلام روحانی رئیس جمهور محترم کشورمان در کنفرانس خبری چند روز گذشته است. سخن بالا اگرچه به طور مستقیم بیان نشده اما بخوبی همگان متوجه شدند طعنهی رئیس جمهور خطاب به کسانی است که لب به انتقاد گشوده و ناراحتند از عزل و نصب متصلین به فتنه 88. شاید منظور رئیس جمهور محترم این باشدکه آقا رها کنید این بحثها را، کم از فتنه 88 کاسبی کنید و رقبای سیاسی خود را با این اتهام از میدان به در کنید. اگر کسی جرمی انجام داده قوه قضائیه بگیرد و محاکمه کند. اگر کسی را نگرفت یعنی او در فتنه 88 دخیل نبوده است. اما توجه به چند ابهام در منظور فرضی حجتالاسلام روحانی قابل تأمل است:
اول: حقیقت ماجرا در سال 88 را باید خوب درک کرد والا نمیتوان نقدها و دلسوزیهای دلسوزان انقلاب را هضم کرد. حقیقت این بود که حدود 8 سال پیش عدهای در این کشور فرصت را مناسب دیدند تا با تمام توان بر ساختارهای قانونی کشور که یادگار امام خمینی(ره) بود بتازند و کینههای خود از این نهادها را عملی کنند، رفته رفته کار جلو رفت و اصل نظام هدف قرار گرفت. حال سوال از حجتالاسلام روحانی این است که از چنین حادثه مهمی تنها با گذر 5 سال میتوان گذشت؟ آیا افرادی که دیروز نظام اسلامی را به جنایات مختلفی متهم میکردند و اصل نظام را هدف گرفته بودند امروز تغییر جهت دادهاند و مدافع و دلسوز نظام شدهاند؟
دوم: متاسفانه آقای رئیس جمهور فرمودهاند: "هر کس که توسط قوه قضائیه دستگیر نشده پس، از فتنه 88 پاک است." دو نکته در این باره قابل طرح است: اول آنکه وقتی افراد شاخص و مسئلهدار که کارهایشان در سال 88 مبرهن و واضح است را قوه قضائیه میگیرد همان دشمنان دوست نمای آقای رئیس جمهور هوارشان بلند میشود که آی جلوی آزادی را گرفتند، فلانی را بی جهت دستگیر کردند و چه و چه. حالا شما انتظار دارید در فضایی که این آقایان با روزنامههای زنجیرهای و شبکههای ماهوارهای ضد انقلاب همسویشان ایجاد میکنند قوه قضائیه بتواند عدالت را اجرا کند و هر آن کس که در فتنه 88 دست داشته را دستگیر کند، دوم آنکه اصلا دستگیری برای چه؟ وقتی همکاران محترم شما در دولت حتی از آن افرادی که به صورت شفاف در فتنه 88 شرکت داشتهاند، دستگیر شدهاند و پس از آن محاکمه و حتی مجازات نیز شدهاند در پستهای مختلف و حتی در جاهایی کلیدی استفاده میکنند، البته بدون توجه به استعلام از نهادهای امنیتی دیگر، طرح این بحث مصداق آب در هونگ کوبیدن است.
سوم: خیلی از افرادی که هم اینک برای خود آزادانه فعالیت میکنند و حتی بعضا مسئولیت دولتی هم میگیرند، در سال 88 فعالانه به فعالیت پرداخته اما راه را بلد بودهاند! در حقیقت این افراد به نوعی آتش بیار معرکه بودهاند بدون اینکه خود بوی دود بگیرند. نام برخی از این آقایان زیر بیانیهها و نامههای بیادبانه خطاب به رهبری موجود است. شاید عدهای بگویند نامه نوشتن که جرم نیست! مسئله همین جاست، ما با مجرم بودن یا نبودن کار نداریم، برای قبول مسئولیت در نظام اسلامی هر عقلی حکم میکند که شخص ابتدا باید آن نظام را قبول داشته باشد. کسی که در سال 88 بدون آنکه متهم شود با تمام توان و با استفاده از همه ظرفیتها تا آنجا که توانسته در ضربه به نظام اهتمام به خرج داده آیا عقلانی است که امروز در سطوح و لایههای مدیریتی قرار بگیرد؟
و دلایل دیگری که ان شاء الله در صورت نیاز در زمانهای دیگری به آنها خواهیم پرداخت.
در پایان یادمان نرود در سال 88 بر اثر تحریک عده ای چه خون های بی گناهی که بر زمین نریخت، چه آبرویی که ذره ذره با خون دل جمع شده بود از نظام اسلامی نرفت، چه ضررهای عظیم اقتصادی که بر اثر این فتنه بر مردم و نظام تحمیل نشد و چه امیدهایی که دوباره قوت گرفت بر براندازی نظام اسلامی از این شیوه و طریق ...
براستی چرا برخی از مستند من روحانی هستم می ترسند؟
در این مستند به چه مواردی اشاره شده؟
توهین علنی مشاور رییس جمهور به نیمی از خالقان حماسه سیاسی
اکبر ترکان که این روزها به ابوالمشاغل دولت مشهور است و عده ای اعتقاد دارند، شاید او مشایی این دولت شود در اظهاراتی قابل تامل و در مصاحبه با روزنامه آرمان -متعلق به طرفداران اکبر هاشمی رفسنجانی- گفته:
1 البته این "هیچ" از نوع تاسف است!
امروز افتتاحیه چهارمین دوره جشنواره فیلم عمار بود
ما که نتونستیم در افتتاحیه شرکت کنیم
ساعت 9 زدم شبکه یک تا شاید تصویری چیزی از جشنواره عمار در اخبار ببینم
قطعا از صدا وسیما انتظار نداریم که در خبر اول یا حتی در خبر پنجم و ششم به جشنواره بپردازه
انتظارم این بود بعد از خبرهای اصلی و مهم یه گزارش مثلا زیر یک دقیقه ای از افتتاحیه جشنواره پخش کنن
اخبار اصلی رو یکی یکی گوشش کردم
نوبت سایر اخبار رسید، انتظارم این بود در این قسمت به جشنواره بپردازن
اول مجری خبری از پی گیری مذاکرات صلح در سودان جنوبی پخش کرد و البته یک گزارش از همین موضوع
دوم هم گزارشی از برداشت نارنگی جنوب پخش شد
سوم تصاویری از طوفان در آمریکا و این که چالش شهردار جدیدن نیویورک این موضوعه
آخر هم گزارشی از تفاوت های لبوی شیراز با بقیه لبو ها و این مطلب که لبوی شیراز تو این هوا سرد خیلی می چسبه
یعنی رحمت به این همه شعور فرهنگی و رسانه ای صداوسیما!!
رسما اعلام می کنم من دیگه حرفی ندارم!!
وزیر مسکن دولت یازدهم، عباس آخندی:
بانک مسکن گروگان مسکن مهر است و ۳ برابر میزان وامدهی، وام داده است و ۱۰۰ درصد ورشکسته است.
وزیر اقتصاد دولت یازدهم، علی طیب نیا:
حجم سپردههای بانک مسکن با رشد ۲۷ درصدی روبرو بوده و در حال حاضر ۳۲ هزار میلیارد تومان سپرده مردمی در این بانک وجود دارد.
این بانک به لحاظ صورتهای مالی جز بهترین بانکهای کشور بوده و برخلاف همه بانکهای دولتی و خصوصی که با مشکلات مالی روبرو بودهاند، بانک مسکن سودآوری قابل توجهی داشته و همچنین از نظر مطالبات معوق نیز کمترین حجم را نسبت به سایر بانکها به خود اختصاص داده است.
بیچاره بانک مسکن؛ و ایضا مسکن مهر
باید یاد بگیریم اگر با کسی مشکلی داریم و آن شخص کار خوبی کرد،
مشکل خود با او را به پای کار خوبش ننویسیم
بیت کنونی امام خمینی!
متاسفم برای ساده اندیشی!
زهرا اشراقی نام یکی از نوه های امام خمینی رحمه الله علیه است. نوه ی دختری امام و همسر محمدرضا خاتمی.
در این مجال قصد دارم در حد اندک به واکاوی رویه رفتاری خانم اشراقی بپردازم.
چندی پیش ایشان در مصاحبه ای که روزنامه الشرق الوسط آن را چاپ کرد، سخنان قابل تاملی را بیان فرمودند، ایشان در این مصاحبه از علاقه اش به صدای هایده و گوگوش گفت تا دنبال کردن سریال حریم سلطان در شبکه ماهواره ای جم تی وی! جالب اینجاست که این روزنامه که سیطره پخش آن در چندین کشور عربی است سخنان ایشان را تحت عنوان "نوه [امام] خمینی" کار کرده است!
مصاحبه ای جنجالی که رییس مجلس شورای اسلامی را وادار به اتخاذ موضع کرد، علی لاریجانی در سخنانی در مجلس این قبیل سخنان را شل دینی است . گفت: "شل دین بودن هنر نیست به خصوص آن کسانی که از بیوت صالحین هستند".
اما آن چه که شاید خانم زهرا اشراقی را در مقام یک اپوزوسیون عامی و عادی جلو می برد اظهارنظر های جنجالی او می باشد که خود قابل بررسی است. ایشان پیرامون حجاب، با سلیقه ای دانستن این موضوع اظهار داشته: "در مورد اجباری بودن حجاب ما قانونی نداریم، بلکه دستورالعملی اداری است؛ زیرا حجاب امری سلیقهای است."!
همچنین ایشان در مورد فواید فیسبوک اعتقاد دارد: "فیسبوک برای من مثل یک اداره میماند، منشیاش خودم هستم، تایپیستاش خودم هستم و رئیساش خودمم هستم.من از روی عکس که میگذارم از روی تعداد کامنت و تعداد لایک میفهمم که در این موقعیت، این طرف محبوب است یا نه. به عنوان مثال عکس حسن آقای خمینی یا آقای خاتمی را میگذاشتم. بارها هم به خودشان اعلام میکردم تعداد لایکی که برای عکسی که گذاشتهام، کم بوده و معلوم میشود الان میزان محبوبیت پایین آمده است.از یک طرف دیگر خیلی از دوستان و اقوام را که سالها ندیدهای میتوانی در فیسبوک پیدا کنی." و جالبتر اینکه فیسبوک را با چاقو مقایسه کرده و می گوید: "شما با این چاقو میتوانید میوه پوست بکنید یا کارهای مفید دیگری انجام دهید و از سوی دیگر میتوانید با چاقو آدم هم بکشید.فیسبوک هم دقیقا همین است."
شاید اگر کمی وقت بگذاریم و مطالب فیسبوک خانوم اشراقی را بخوانیم، بهتر بشود راجع به او قضاوت کرد، مطالبی که اکثرا با ژست روشنفکری و اپوزوسیون بازی نوشته می شود و استدلال های کوچه خیابانی در پشت آن است! شاید او هم مانند سایر افرادی که این ژست را برای خود می پسندند بخواهد باشد، اما مسئله اینجاست که او مدام از نام امام خمینی و اینکه نوه ی بنیانگزار جمهور اسلامی ایران است خرج می کند! خاطره از امام نقل می کند، راجع به امام و طرز فکر ایشان مصاحبه می کند و حتی ادعای تاثیرگزاری بر امام رحمه الله را نیز دارد.
خانم اشراقی در این مصاحبه ای با سایت جماران، ارگان تبلیغاتی حسن خمینی، اعلام کرد روشنفکرتر بودن امام خمینی بخاطر تاثیر خانواده بر ایشان بوده و در ادامه گفت: "ایشان اگر الان بودند، من هم میتوانستم اثرات زیادی بگذارم. زیرا در آن زمان هم من حدود بیست سال داشتم و با آن سن و سال مگر چقدر میتوانستم روی امام تأثیر بگذارم و اصلا تا چه اندازه از مشکلات زنان و… درک داشتم؟ از سوی دیگر با توجه اینکه آن زمان مسأله جنگ و منافع ملی مطرح بود، موضوعی چون اجباری بودن حجاب و… تحتالشعاع قرار میگرفت."!!
البته تحریف در اندیشه های امام خمینی رحمه الله علیه در این خاندان که خود را حتی وارث تفکرات امام هم می دانند و به نوعی شاید اعتقاد دارند که حتی تبلیغ تفکر امام روح الله نیز باید از دریچه فیلترهای آنان باشد، خوب بیاد دارم که در کوران فتنه 88 و درست در زمانی که صدا و سیما مستند روشنگر و تاثیرگزار شاخص را پخش می کرد، حسن خمینی در بیانیه ای بجای نقد به فتنه گران و رئوس فتنه، شروع به انتقاد از رییس صداوسیما کرد که چرا شما این مستند را ساخته اید، این مستند تحریف اندیشه های امام است و چه و چه در حالی که در این بیانیه حسن خمینی تاکید کرده بود که این مستند را ندیده ام!
زهرا اشراقی همچنین در ادامه این مصاحبه به صراحت اعلام کرد امام دهه 50 با امام دهه 60،
180درجه متفاوت است! همچنین گفت: "اینکه افرادی میخواهند افکار
امام دهه ۶۰ را به دهه ۸۰ منتقل کنند، کاملا متناقض با افکار امام است و
هیچ کدام افکار امام نیست. ایشان اگر الان بودند، من هم میتوانستم اثرات
زیادی بگذارم. زیرا در آن
زمان هم من حدود بیست سال داشتم و با آن سن و سال مگر چقدر میتوانستم روی
امام تأثیر بگذارم و اصلا تا چه اندازه از مشکلات زنان و… درک داشتم؟ از
سوی دیگر با توجه اینکه آن زمان مسأله جنگ و منافع ملی مطرح بود، موضوعی
چون اجباری بودن حجاب و… تحتالشعاع قرار میگرفت."
اظهار نظرهای خانم اشراقی آنچنان صریح است که شاید نیازی به توضیح بیشتر درباره اش نباشد! بهمین خاطر نکات تکمیلی درباره این اظهارات در این یادداشت نگاشته نشد.
البته حرف در این باره بسیار است! بسیار بسیار بسیار...
اما به همین میزان اکتفا می کنیم و از خدای منان تقاضا داریم این خاندان را هدایت کند.
والسلام
آیا خاتمی فکر میکند برای پی بردن به نیات و ماهیت رفتارهای او
لازم است کسی او را شنود کند؟!
یادداشت به قلم: مهدی محمدی
سخنان حق به جانب محمد خاتمی درباره شنود به هیچ وجه قادر به ساختن فضای مدنظر او نیست. پس از ادعاهای علی مطهری درباره برخورد وزارت اطلاعات با عوامل نصب تجهیزات شنود در دفترش (که با ابهامات زیادی مواجه است و رسماً هم تأیید نشده)، خاتمی گویی فضا را مناسب دیده باشد، گله کرده است که او را هم شنود میکنند و با ارائه اطلاعات غلط درباره او به مسئولین عالی نظام درصدد «دو به هم زنی» هستند.
دقیقاً معلوم نیست که منظور خاتمی از این سخنان چیست. ظاهراً تلاش او این است که بگوید تصویری که از وی در سطوح عالی نظام وجود دارد یک سوء تفاهم است و بیش از آنکه واقعیت داشته باشد محصول اطلاعات غیرواقعی است که شنود کنندگان ساختهاند.
چند نکته دراینباره گفتنی است:
نخست اینکه واقعاً آیا خاتمی فکر میکند برای پی بردن به نیات و ماهیت رفتارهای او لازم است کسی او را شنود کند؟!
آیا شنود لازم است تا دریابیم که محمد خاتمی یکی از حامیان اصلی فتنه جنایتکارانه سال 88 بوده است؟
آیا شنود لازم است تا آشکار شود که وی در بحبوحه فتنه نظام را دعوت به رفراندوم کرد؟
آیا شنود لازم بود تا حضور محمد خاتمی در راهپیمایی غیرقانونی 25 خرداد 88 دیده شود؟
آیا شنود لازم است تا حجم انبوه تعریف و تمجیدهای حیرت انگیز مقامهای اروپایی و آمریکایی و حتی صهیونیستی از وی آشکار شود؟
آیا شنود لازم است تا کسی به یاد بیاورد که جرج بوش وقتی کاخ سفید را ترک میکرد گفت دلش برای دوران ریاست جمهوری خاتمی تنگ خواهد شد؟
آیا شنود لازم است تا از رییس ستاد انتخاباتی آقای خاتمی در آمریکا بشنویم که جزئیات دیدار وی و جرج سوروس چه بوده است؟
آیا بهواسطه شنود بوده است که برخی از نزدیکترین دوستان خاتمی رقم دقیق پولهایی را که وی بهنام گفتوگوی تمدنها از اعراب جنوب خلیج فارس گرفته فاش کنند؟
آیا شنود لازم است تا حجم عمیق کینهتوزیها و اهانتها به باورهای مقدس مردم ایران در دوران محمد خاتمی روشن شود؟
آیا شنود لازم است که بفهمیم بولتننویس دفتر محمد خاتمی اکنون به ملکه انگلستان خدمت میکند؟
آیا حتماً باید خاتمی را شنود کنیم تا هنرنماییهای وزیر ارشادش در بنگاه دروغسازی انگلیسیها هویدا شود؟
نه، شنود لازم نیست. هرکس خاتمی را شنود کرده باشد وقت خود را تلف کرده است. همین که خاتمی را نگاه کنید، کافی است، نیازی به شنود نیست!
دوم، من عمیقاً باور دارم تصویری که اکنون از خاتمی در جامعه ما وجود دارد غیرواقعی است. تصویر واقعی بسیار بدتر و نگران کنندهتر از این چیزی است که اکنون به نظر میرسد.
در واقع تصویر فعلی خاتمی در جامعه محصول لطف نظام به اوست. اگر همان حرفهایی که دوستان و نزدیکان خاتمی درباره وی گفتهاند به اطلاع مردم رسانده شود تازه تصویر خاتمی دیدنی میشود.
سوم، نظام مظلوم جمهوری اسلامی چیزی به امثال محمد خاتمی بدهکار نیست. از بزرگمنشی و سماحت این نظام است که کسانی چون او امکان این را دارند که دائماً برای خلایق منبر بروند و به سجایای نداشته خود بنازند. جنایت فتنه 88 و نقش امثال خاتمی در برافروختن و شعلهور نگهداشتن آن، تا نظام جموری اسلامی برپاست، بر جبین امثال وی نوشته خواهد ماند. پاک کردن این ننگ هم نه با مظلومنمایی شدنی است و نه با معرکه گرفتن.
یک راه بیشتر وجود ندارد و آن هم اینکه بیایند و حقیقت را با مردم بگویند. اینکه کارنامه احمدی نژاد چه بود هیچ ربطی به این ندارد که او برنده انتخابات 88 بود و امثال خاتمی در حالی که میدانستند حقیقت چیست، عالماً و عامداً، کشور را با تکیه بر یک دروغ به آشوب کشیدند. چنین جنایتی هرگز مشمول مرور زمان نمیشود. گرم شدن زبان آقایان هم احتمالاً ناشی از این است که بوی کباب به مشامشان خورده است. اما فکر میکنم باید کمی محتاطتر باشند، شاید منشأ این بو چیز دیگری باشد.
جهانبخش خانجانی از اعضای حزب کارگزاران سازندگی و محکوم فتنه 88 را به عنوان مسئول انتصابات استانهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزیده است.
این حال این انتصاب بدون حکم رسمی از سوی جنتی بوده تا راه فرار از پاسخگویی برای این انتصاب مسئلهدار را باز گذاشته باشند.
جهانبخش خانجانی، سخنگوی وزارت کشور در دوران اصلاحات در فتنه 88 به
اتهام اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور و فعالیت تبلیغی
علیه نظام جمهور یاسلامی و تشویش اذهان عمومی محاکمه و به 6 سال حبس محکوم
شده بود.
اعترافات خانجانی در دادگاه در قالب کتاب «نقش حزب کارگزان در فتنه 88» منتشر شده است.
حکم بدوی دادگاه:
در خصوص اتهام آقای جهانبخش خانجانی فرزند قربانعلی، متولد 1345، فاقد سوء سابقه، متاهل، کارمند وزارت کشور، بازداشت موقت از 24/3/88، حسب کیفر خواست صادره دایر بر:
1. اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب به جرم علیه امنیت کشور (به صورت سازمان یافته، با انتشار اخبار و اعلامیه ی مجعول و با القاء شبهه ی تقلب در انتخابات و تحریک هواداران به اغتشاش).
2. فعالیت بلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران (از طریق مصاحبه های متعدد با سایت ها و خبرگزاری های مختلف).
3. تشویق اذهان عمومی از طریق نشر اکاذیب (با انتشار اخبار و گزارش های خلاف واقع در سایت خرداد نو).
4. توهین به برخی از مسئولین نظام
لذا با رعایت ماده 47 قانون مجازات اسلامی و مستندا به مواد 610 و 500 قانون مجازات اسلامی نامبرده را در مورد بند 1 (اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت) به تحمل پنج سال حبس و در مورد بند 2 . 3 (فعالیت تبلیغی علیه جمهوری اسلامی ایران و تشویش اذهان عمومی از طرق نشر اکاذیب) به تحمل یکسال حبس محکوم می گردد و پرونده در مورد اتهام ردیف 4 مفتوح است. ایام بازداشت به استناد تبصره ی ماده ی 295 قانون آیین دادرسی کیفری کسر و محاسبه گردد.
رای دادگاه تجدیدنظر:
در خصوص اعتراض و
تجدید نظر خواهی جهانبخش خانجانی با وکالت آقای سید محمود علیزاده طباطبایی
از دادنامه ی شماره ی 1085 مورخه ی 3/11/88 صادره از شعبه ی 15 دادگاه
انقلاب اسلامی تهران که به موجب آن نامبرده به اتهام موضوع ماده ی 610
ق.م.ا به پنج سال حبس و به اتهام موضوع ماده ی 500 به تحمل یک سال جبس
محکومیت یافته است. با ملاحظه ی محتویات پرونده و لایحه ی اعتراضیه ی وکیل
تجدید نظر خواه و اینکه از ناحیه ی ایشان ایراد و اشکال موجه و موثری که
مطابق شقوق مندرج در ماده ی 240 قانون دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در
امور کیفری سبب بی اعتباری و در نتیجه نقص دادنامه ی صادره و رسیدگی بیشتر
را فراهم نماید، ارائه نگردیده است. عمده ی مطالب آورده شده و لایحه ی
اعتراضیه تکرار مطالب بدو.ی است؛ لکن با لحاظ اقدامات انجام شده از سوی
تجدیدنظر خواه و بررسی گزارش های تنظیم شده عمل وی از مصادیق بارز تعدد
معنوی جرم و مشمول ماده ی 47 از ق.م.ا است لذا با حذف عنوان و مجازات ماده ی
500 و به استناد تبصره ی 4 از ماده ی 22 اصلاح قانون تشکیل دادگاه های
عمومی و انقلاب مصوب 1381، النهایه مستندا به بند الف از ماده ی 257 قانون
مارالذکر ضمن رد تجدید نظر خواهی به عمل آمده، دادنامه ی معترض عنه را با
اصلاح صورت گرفته تایید می نماید. رای صادره به استناد ماده ی 248 همین
قانون قطعی است
پاسخ حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در خصوص علت حرمت (حرام بودن) فیسبوک:
عزیزان من! دلیل آن روشن است و همان نشر گسترده فساد و انواع گناهان از این طریق است.
زیرا فیس بوک مانند شهر بى در و دروازهاى است که همه کس از دانشمندان و افراد نخبه گرفته تا دزدان و شیادان و کلاهبرداران و کسانى که به انواع فساد آلودهاند، هر کدام در این شهر مغازهاى دارند و در این مغازهها گاه وسائل ضرورى زندگى و در بسیارى از موارد ابزار گناه و مفاسد و انحرافهاى اخلاقى فراگیر و ایجاد اختلاف در میان ملتها با برچسبهاى زیبا و پوششهاى فریبنده در اختیار همگان قرار مىگیرد.
حال اگر ورود در این شهر براى همه ممکن شود از جوانان کم سن و سال گرفته تا بزرگسالان ناآگاه و غیر آنها آیا هیچ فرد آگاهى مىتواند ورود به چنین شهرى را براى همه آزاد بگذارد؟
حتى جاسوسان و مفسدان فى الارض مىتوانند در این شهر بى در و پیکر مبادله اطلاعات کنند و با رموز و اشاراتى بذر توطئه بپاشند. ما مىگوییم باید بر مطبوعات و رسانهها به طور عام نظارتى باشد تا افراد فاسد و مفسد نتوانند از این طریق جامعه را آلوده کنند.
با این حال چگونه فیسبوک باید از هر قید و شرطى آزاد باشد، آیا آزادى بى قید و شرط در دنیا داریم؟ پارهاى از محدودیتهاى غربى به هیچ وجه مشکلى را حل نمىکند و تکثیر اشکال حلّ اشکال نیست.
آرى اگر ورود در این شهر مخصوص افراد دانشمند و فرهیخته که خوب و بد را کاملا مىشناسند و سره از ناسره را تشخیص مىدهند آن هم براى تحقیقات اجتماعى آزاد بود مانعى نداشت درست مانند کتب ضلال که فقها مطالعه آن را براى عموم تحریم مىکنند ولى براى محققان مذهبى آزاد شمرده مىشود.
والسلام علیکم و رحمة الله وبرکاته
به قلم: محمد کاظم انبارلویی - یادداشت روزنامه رسالت - پنج شنبه 7/9/92
دکتر حسن روحانی رئیس جمهور محترم به وعده خود با مردم عمل کرد و گزارش عملکرد یکصد روزه دولت را ارائه داد.
سه تن از مجریان صدا و سیما در این گزارش، رئیس جمهور را یاری کردند. متاسفانه بر خلاف اصول حرفهای خبرنگاری گزارش یکصد روزه را تبدیل به یک گفتگوی خودمانی کردند و آن را از مرتبت «دیالوگ» به «مونولوگ» فرو کاهیدند.
دیروز روزنامه ایران ارگان دولت در تیتر اول خود ازاین گزارش نوشت: «رونمایی از هشت سال نابسامانی و 100 روز تدبیر» به نظر میرسد این نگاه به گزارش یکصد روزه یک نگاه افراطی و به دور از انصاف و عدالت بود. دلایل زیر میتواند این نگاه را اصلاح کند؛
1- بدون شک یکی از توفیقات دولت در یکصد روز تصدی مسئولیت بویژه در دقیقه 90 این ایام موضوع پیروزی دیپلماتیک و گفتگوهای ژنو بود که منجر به یک توافقنامه شد. این توافقنامه قرار است تحریمهای جدید را متوقف کند و تحریمهای قدیم را به تدریج کاهش دهد و حق غنیسازی و برخورداری از انرژی صلحآمیز هستهای را پاس بدارد. این پیروزی چگونه به دست آمد؟ نماینده دولت در حالی سر میز مذاکرات ژنو نشسته بود که ایران در دولت نهم و دهم چرخه سوخت را کامل کرد ودیپلمات های ما با غنیسازی 5/3 درصد، 5 درصد و نیز 20 درصد بر سر میز مذاکرات نشستند. آقای ظریف در این قمار دیپلماتیک چپش پر بود و با 19 هزار سانتریفیوژ با شش قدرت جهانی سخن میگفت، مردم میدانند این توانایی در صد روز اخیر پیدا نشده و محصول هشت سال تلاش دولت گذشته بود، آن هم با دادن شهدای هستهای! رئیس سازمان انرژی هستهای دولت گذشته فردی بود که از ترور سرویسهای موساد و تروریستهای رژیم اشغالگر قدس جان سالم بدر برده بود. لذا نابسامان نشان دادن عملکرد دولت گذشته و بیمهری به آن در پدیداری این پیروزی از انصاف و عدالت بدور است.
2- آقای روحانی فوریترین کار دولت را تامین کالاهای اساسی دانست. برخی از روزنامههای دوم خردادی از این گزارش تیتر زدند که تنها سه روز گندم داشتیم! به نظر میرسددر این مورد شعور مخاطب نادیده گرفته شده است. تامین کالاهای اساسی برای کشور چیزی نیست که با 4 یا 5روز تدبیر قابل حل باشد. مساعی دولت گذشته در انباشتن انبارها نادیده گرفته شده، طرح این موضوع نیاز به ارائه سند و مدرک دارد. بر فرض هم صحت داشته باشد، ذکر آن جز عقدهگشایی علیه رئیس دولت گذشته چه فایدهای دارد؟
3- آقای روحانی دوباره موضوع خالی بودن خزانه را مطرح کردند. متاسفانه خبرنگاران یا مجریانی که آنجا بودند یک کلمه به نقدهای مشفقانهای که به این سخن در مطبوعات و رسانهها مطرح شده بود، اشاره نکردند. خزانه کشور محل دریافتها و پرداختهای دولت است. صفر بودن آن حتی منفی بودن آن دلیل بر خالی بودن آن نیست. حال آنکه رئیس جمهور اذعان دارند وقتی خزانه را تحویل گرفتند. به اصطلاح مانده حساب آن 1280 میلیارد تومان بوده است. آشکارترین دلیل نادرست بودن این ادعا این است که دولت طی هشت ماه گذشته پرداختهای خود را سر موعد عمل کرده است. اگر خزانه خالی بود که کارمندان دولت و قضات و نیروهای لشکری و کشوری باید میرفتند خانه مینشستند تا دولت برود دنبال خزانه پر.
از سوی دیگر رئیس جمهور محترم گله خزانه خالی را دارند، از طرف دیگر در همین گزارش وعده دو بسته کالایی را تا پایان سال، به اقشار کم درآمد میدهند. اگر خزانه خالی و دولت با کسری روبهروست این دو بسته کالایی را آن هم بدون مصوبه مجلس از کجا میخواهند بدهند؟
4- آقای روحانی از یک سو میگویند درآمد دولتهای نهم و دهم بیسابقه بوده است. از سوی دیگر از بدهی دولت به بانکها، تامین اجتماعی و تعهدات سخن میگویند، بعد عدد و رقمی که از درآمد و بدهی میگویند، جای هیچگونه نگرانی باقی نمیگذارد اما اعداد و ارقام را طوری میگویند که اگر دولت بدهی دارد یک فاجعه است.
همه دولتها بدهی داشتهاند، بدهی خود را باید تصفیه کنند بخصوص که رئیس جمهور قبول دارد در آمدها حداقل در بخش نفت طی هشت سال گذشته بیسابقه بوده است.
5- رئیس جمهور از موضوع کسری یارانهها در سال جاری گفتند. بدون اینکه برای ادعای خود سندی ارائه دهند. منتقدین در این باره سند ارائه دادهاند که دولت کسری ندارد. اما نه رئیس جمهور، نه مسئولین مربوط در این مورد حاضر نشدند توضیح دهند.
منتقدین به طور شفاف گفتند مهمترین منابع حاصل از قانون هدفمندی یارانهها فروش نفت خام در داخل، میعانات گازی و نفتی و گاز طبیعی است جمع جبری این سه قلم براساس صورتهای مالی شرکت ملی نفت نه تنها پاسخگوی تامین منابع قانونی هدفمندی یارانههاست بلکه مقدار زیادی هم مازاد دارد که دولت باید به عنوان درآمد عمومی به خزانه واریز کند. اما رئیس جمهور همه این نقد ها را نادیده گرفت وپاسخی به آن نداد وحرف خود را در مورد کسری یارانه ها تکرار کرد.
6- رئیس جمهور محترم مطالبی در مورد مهار تورم و کنترل حجم نقدینگی مطرح فرمودند، که در خور تقدیر است. اما مردمی که هر روز برای خرید به بازار میروند، میتوانند در مورد این توفیق دولت در کنترل گرانی، تورم و... داوری کنند.
7- رئیس جمهور، به حق به تلاشهای دولت در مورد تهیه پیشنویس حقوق شهروندی اشاره کردند که شایسته تقدیراست.
اما صدور یک کیفر خواست علیه دولت گذشته در این گزارش بدون آنکه اجازه و حق دفاع به آنها بدهند با رعایت حقوق شهروندی سازگار است؟
8- رئیس دولت در این گزارش تصریح دارد «دنبال آشتی است و میخواهد با همه آشتی کند.» این رویکرد خوبی است، باید از آن استقبال کرد و این رویکرد متضمن وحدت ملی، وحدت نخبگان و... است. اما اگر اینطور است چرا دو سوم گزارش عملکرد قهر و کینهتوزی با دولت گذشته است؟ این با دنبال آشتی بودن نمیخواند. نقد دولت گذشته حق است، باید از آن دریغ نکرد اما نقد با گوشه و کنایه، طنز و هجو از سوی رئیس دولت که باید سخن او مقوم وحدت ملی باشد چه معنی دارد؟
9- نقطه قوت این گزارش این بود که آقای رئیس جمهور منشا توفیقات دولت را همیاری و همکاری مردم و هدایتهای رهبری دانستند. حق هم همین است این نگاه نشانه اعتدال است باید از آن تشکر کرد.
البته لازم بود از منتقدین هم که با نقد مشفقانه او را یاری کردند،با ادای وظیفه پاسخگویی تشکر میشد و نیز از مسئولین دولت گذشته نیز که با سکوت خود فضای سیاسی را آرام نگه داشتهاند تشکر میشد. اگر روزی قرار باشد مسئولین دولت فعلی و دولت گذشته در یک مناظره تلویزیونی عیار ادعاهای خود را مستنددر معرض افکار عمومی بگذارند، فضای ابهام برطرف می شود و به سوی شفاف سازی می رویم. این فضا کمک می کند گام های پیشرفت برای کشور را محکم تر برداریم.
در روزهاى سوم چهارم جنگ بود، توى اتاق
جنگ ستاد مشترک، همه جمع بودیم؛ داشتیم بحث
میکردیم، مشورت میکردیم. نظامىها هم بودند.
بعد یکى از نظامىها آمد کنار من، گفت: این دوستان توى اتاق دیگر، یک کار خصوصى با شما دارند.
من پا شدم رفتم پیش آنها. مرحوم فکورى بود، مرحوم فلاحى بود - اینهائى که یادم است - دو سه نفر دیگر هم بودند. نشستیم، گفتیم: کارتان چیست؟
گفتند: ببینید آقا! - یک کاغذى در آوردند. این کاغذ را من عیناً الان دارم توى یادداشتها نگه داشتهام که خط آن برادران عزیز ما بود - هواپیماهاى ما اینهاست؛ مثلاً اف ۵، اف ۴، نمیدانم سى ۱۳۰، چى، چى، انواع هواپیماهاى نظامىِ ترابرى و جنگى؛ هفت هشت ده نوع نوشته بودند.
بعد نوشته بودند از این نوع هواپیما، مثلاً ما ده تا آمادهى به کار داریم که تا فلان روز آمادگىاش تمام میشود. اینها قطعههاى زودْتعویض دارند - در هواپیماها قطعههائى هست که در هر بار پرواز یا دو بار پرواز باید عوض بشود - میگفتند ما این قطعهها را نداریم.
بنابراین مثلاً تا ظرف پنج روز یا ده روز این نوع هواپیما پایان میپذیرد؛
دیگر کأنه نداریم...
تا دوازده روز این نوعِ دیگر تمام میشود؛
تا چهارده پانزده روز، این نوع دیگر تمام میشود.
بیشترینش سى ۱۳۰ بود. همین سى ۱۳۰ هائى که حالا هم هست که حدود سى روز یا سى و یک روز گفتند که براى اینها امکان پرواز وجود دارد.
یعنى جمهورى اسلامى بعد از سى و یک روز، مطلقاً وسیلهى پرندهى هوائى نظامى - چه نظامى جنگى، چه نظامى پشتیبانى و ترابرى - دیگر نخواهد داشت؛
خلاص!
گفتند: آقا! وضع جنگ ما این است؛ شما بروید به امام بگوئید. من هم از شما چه پنهان، توى دلم یک قدرى حقیقتاً خالى شد! گفتیم عجب، واقعاً هواپیما نباشد، چه کار کنیم! او دارد با هواپیماهاى روسى مرتباً مىآید. حالا خلبانهایش عرضهى خلبانهاى ما را نداشتند، اما حجم کار زیاد بود. همین طور پشت سر هم مىآمدند؛ انواع کلاسهاى گوناگون میگ داشتند.
گفتم خیلى خوب. کاغذ را گرفتم، بردم خدمت امام، جماران؛
گفتم: آقا! این آقایان فرماندهان ما هستند و ما دار و ندار نظامیمان دست اینهاست. اینها اینجورى میگویند؛ میگویند ما هواپیماهاى جنگیمان تا حداکثر مثلاً پانزده شانزده روز دیگر دوام دارد و آخرین هواپیمایمان که هواپیماى سى ۱۳۰ است و ترابرى است، تا سى روز و سى و سه روز دیگر بیشتر دوام ندارد.
بعدش، دیگر ما مطلقاً هواپیما نداریم.
امام نگاهى کردند، گفتند:
این حرفها چیست! شما بگوئید بروند بجنگند، خدا میرساند، درست میکند، هیچ طور نمیشود.
(حالا نقل به مضمون میکنم، عین عبارت ایشان یادم نیست؛ احتمالاً جائى عین عبارات ایشان را نوشته باشم)
منطقاً حرف امام براى من قانع کننده نبود؛ چون امام که متخصص هواپیما نبود؛
اما به حقانیت امام و روشنائى دل او و حمایت خدا از او اعتقاد داشتم،
میدانستم که خداى متعال این مرد را براى یک کار بزرگ
برانگیخته و او را وا نخواهد گذاشت.
این را عقیده داشتم. لذا دلم قرص شد،
آمدم به اینها - حالا همان روز یا فردایش، یادم نیست - گفتم امام فرمودند که بروید همینها را هرچى میتوانید تعمیر کنید، درست کنید و اقدام کنید.
همان هواپیماهاى اف ۵ و اف ۴ و اف ۱۴ و اینهائى که قرار بود بعد از پنج شش روز بکلى از کار بیفتد، هنوز دارد تو نیرو هوائى ما کار میکند!
بیست و نُه سال از سال ۵۹ میگذرد، هنوز دارند کار میکنند!
جدیدترین اظهار نظر علی مطهری و بازتاب گسترده آن توسط رسانه های ضد انقلاب
ماجرا از آنجا آغاز شد که خطیب جمعه تهران، دیروز در خطبه های نماز جمعه گفت:
آنان علناً گفتند که امام حسین (ع) را هم قبول ندارند و پرچمهای امام حسین (ع) را هم آتش میزنند، به عزاداران امام حسین (ع) هم حمله میکنند، امام خمینی (ره) را هم قبول ندارند و عکس امام را هم پاره میکنند، آنان ماهیت خودشان را نشان دادند و بلوا بر پا کردند...
فعلا این روسیاهان در خانههایشان محسوب شدند، در خانه خودشان امکانات و وسایل زندگیشان را دارند، تلویزیونشان را دارند، رفاهیاتشان را دارند ولی در خانه خودشان محبوس هستند که اگر رأفت فوقالعاده اسلامی نبود، آنان باید اعدام میشدند.
میخواهم یک جملهای بگویم تا افرادی که از این روسیاهان دفاع میکنند پاسخ آن را بدهند، یکی از عناوینی که در فقه اسلام و قرآن آمده و مجازات آن اعدام است، فساد فیالارض است. یک نمونه کوچک این جرم این است که اگر یک چاقوکشی در یک محله چاقویش را به دست گیرد و محله را ناامن کند، به او محارب و مفسد فیالارض گفته میشود و به حکم اسلام اعدامش میکنند.
آیا این افراد که ۸ ماه کشور را ناامن کردند و چقدر افراد و جوانها را
کشتند، چه آتشسوزیهایی راه انداختند و چه تخریبهایی را موجب شدند، مفسد
فیالارض نیستند که شما از آنان دفاع میکنید و خجالت هم نمیکشید؟
علی مطهری که اولین بار تحت حمایت و لیست انتخاباتی محمود احمدی نژاد رئیس جمهور وقت به مجلس راه یافت، همواره مورد توجه دقیق رسانه های ضد انقلاب می باشد.
علت اصلی این توجه ها را شاید بتوان اظهارنظرهای خاص و همراه با حاشیه ی او دانست. در جدیدترین اظهار نظر علی مطهری، او نامه ای را خطاب به آیت الله جنتی دبیر شورای نگهبان نوشته و در آن سخنان و استدلال های تعجب آوری را در حمایت از سران فتنه به تحریر در آورده که بسیار مورد توجه رسانه های ضد انقلاب قرار گرفته.
موارد زیر تنها گوشه ای از پوشش خبری سخنان علی مطهری در سیات های ضد انقلاب است:
بی بی سی فارسی - ارگان تبلیغاتی وزارت خارجه دولت سلطنتی انگلستان
رادیو فردا - وابسته به سازمان سیا
بی بی سی فارسی در این میان فعال بوده و علاوه بر پوشش این خبر در وب سایت خود
آن را در شبکه اجتماعی فیسبوک هم به اشتراک گذاشت.
بی بی سی فارسی این خبر را در صفحه خود در تویتر هم قرار داد
همچنین وب سایت رادیو فردا نیز خبر را در تویتر خود قرار داد
حسن روحانی در سال هفتاد و سه
این قدر ما با آژانس همکاری زیادی کردیم که دیگر این اواخر شروع کرده بودند به لوسبازی. دیدند که دیگر ما خیلی رفاقت داریم میکنیم.
ما میترسیدیم آژانس یک دفعه بگوید مجلس شورای اسلامی را هم میخواهیم بازدید کنیم، شنیدیم زیر صندلیهایش بمب اتم درست میکنند، یعنی کم کم به اینجاها رسیده بود.
با مثلا دیوارهای دانشگاه را هم بد نیست نگاهی بکنیم. میخواهم بگویم همکاری ما آنقدر با آنها باز بود و بیحد که دیگر به لوسبازی آژانس رسیده بود. در عین حال باز هم نمیگذارند و از آقای هانس بلیکس میپرسند: مطمئن هستید در ایران سلاحهای اتمی نیست و دنبالش نیستند و ایشان میگویند: بله، البته آنجاهایی که ما رفتیم چیزی نبود ولی میدانید که ایران کشوری خیلی بزرگی است. خوب، بله ایران کشور بزرگی است ولی چه حرفی است؟
علی اکبر ولایتی در مناظره آخر تلویزیونی در مورد مسئله هسته ای و انتقاد از عملکرد جلیلی اینگونه گفت:
«در آخرین صحبتی که آقای جلیلی در آلماتی داشتند، پیشنهاداتی شد که براساس آن میشد جلو برویم و آن پیشنهادات را ایشان نپذیرفتند. ۱+۵ گفتند که شما اگر غنیسازی ۲۰ درصد را متوقف کنید و حرکت فوردو را قدری کند کنید، ما این سه تحریم را از روی شما برمیداریم. معلوم است که هرکاری قرار است انجام بشود، قدم به قدم است. در پاسخ آنها گفته شد ما فلان کار را میکنیم شما کل تحریمها را بردارید.»
سعید جلیلی نیز در پاسخ ولایتی گفت:
«همین نکتهای که آخر اشاره کردید، خیلی خوب است. اگر اطلاعات دیگرتان هم مثل این اخبار باشد که واویلاست، چون کاملا غلط است. نوار گفتوگوهای آلماتی موجود است پیاده شده و خدمت آقا تقدیم شده است و اتفاقا همین گزارشی که شما براین مبنا نوشتهاید را نوشتند از کجا میگوید و این خلاف است.»
مقام معظم رهبری چندی بعد از انتخابات نسبت به این مسائل مطرح شده فرمودند:
«مسئلهى اینها این است که نمیخواهند موضوع هستهاى ایران حل شود. اگر لجبازى آنها نبود، موضوع هستهاى براحتى حل میشد. بارها تا لحظهى حل پیش رفتیم، امضاء کردند، آژانس هستهاى امضاء کرد؛ قبول کرد که این اشکالاتى که وجود داشته، برطرف شده - اینها موجود است، اینها سند است؛ اینها که قابل انکار نیست - خب باید قضیه تمام میشد، پروندهى هستهاى کشور باید پایان پیدا میکرد. آمریکائىها بلافاصله یک چیز جدید را مطرح کردند، آوردند وسط. نمیخواهند قضیه تمام شود. نمونههاى متعددى را ما در این زمینه داریم. حل مسئلهى هستهاى جمهورى اسلامى، به حسب طبیعت خود، از جملهى کارهاى سهل و آسان و روان است؛ اما وقتى طرف مقابل مایل نیست این قضیه حل شود، خب بله همین جور میشود که ملاحظه میکنید. بنابراین این را باید توجه داشته باشند؛ جمهورى اسلامى در قضیهى هستهاى، هم قانونى عمل کرده است، هم شفاف عمل کرده است، هم از لحاظ استدلالى، منطقى عمل کرده است؛ منتها این یک نقطهاى است که براى فشار بر جمهورى اسلامى این را مناسب دانستهاند. اگر این هم نباشد، یک قضیهى دیگرى را براى فشار مطرح میکنند. هدف، تهدید است؛ هدف، فشار است؛ هدف، خسته کردن است. خودشان گفتند: هدف، تغییر دادن نظام سیاسى و سازوکار سیاسى است. البته در حرفهاى خصوصى که میزنند، یا گاهى نامه که مینویسند، میگویند نه، ما نمیخواهیم نظام را تغییر دهیم؛ لیکن در گوشه و کنار حرفهایشان، در اظهاراتشان، در عملکردشان، این مسئله کاملاً روشن است.»
جای بسی سوال است، اظهار نظری که در خرداد ماه سال نود و یک توسط اکبر هاشمی رفسنجانی انجام شده چرا یک سال و دو ماه بعد در سایت اطلاع رسانی او باید قرار بگیرد؟
توصیه ای برادرانه به جناب هاشمی:
بسیار بسیار مراقب اطرافیان باشید، بالاخص مسئولین سایت اطلاع رسانیتان
بر اساس بند 3-و فهرست مصادیق محتوای مجرمانه موضوع ماده 21 قانون جرایم
رایانهای، «تبلیغ تارنماهای فیلتر شده» جرم محسوب شده و بایستی از سوی
کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه مورد پیگرد قانونی قرار بگیرد.
او گفت:
نمایندگان با رای عدم اعتماد به نجفی وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش و میلی منفرد وزیر پیشنهادی علوم و هم چنین سلطانی فر وزیر پیشنهادی ورزش و جوانان عملا نشان دادند که به محیط های مربوط به جوانان و آموزش آنان حساسیت دارند.
حساسیت های نمایندگان به محیط ها و مسائل اجتماعی به جا است و باید درک شود و مجلس انتظار داشت دولت این دغدغه ها را در انتصاب های جدید درک کند و به آن پاسخ مثبت دهد.
منبع: نماینده
سایت اطلاع رسانی اکبر هاشمی رفسنجانی مدتی است فعال شده!
و سعی می کند با تیترها و مطالب شگفتی آور مخاطبان خود را افزایش بدهد!
به عنوان مثال چندی پیش و در پی دیدار اکبر هاشمی رفسنجانی با حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی در مشهد سایت مذکور از تیتر "دیدار دو آیت الله" برای گزارش حواشی این دیدار استفاده کرد. شاید نگارنده این گزارش سعی می کرد اکبرهاشمی رفسنجانی را به زور این تیتر در عرض مرجع تقلید جهان تشیع قرار دهد!
البته قسمت تاریخ نگار و موزه مطبوعات این سایت هم فعال است و با انتخاب مرموزانه و گنگ از آرشیو مطبوعات اهداف خاصی را دنبال می کند!
مسئول سایت اکبر هاشمی رفسنجانی! چهارسال عقبی برادر!
مطلب پیش رو ترجمه یکی از اسناد ویکی لیکس درباره سعید جلیلی می باشد.
تاریخ ایجاد سند: 22/10/2007
مبدأ سند: دفتر حضور منطقه ای ایران - دوبی
کد سند: 07IRANRPODUBAI63
طبقه بندی سند: محرمانه
استعفای
ناگهانی و غیر منتظره ی «علی لاریجانی» از شورای عالی امنیت ملی ایران، از
سوی اکثر ناظران به عنوان حرکتی جهت جلوگیری از هرگونه سازش بر سر موضوع
هسته ای نگریسته شده است، به رغم تأکید سخنگوی دولت که این جابجایی، تغییری
در سیاست هسته ای ایران ایجاد نخواهد کرد. یک تحلیلگر سیاسی ایرانی –
آمریکایی معتقد بود که این حرکت نشان می دهد ایران از موقعیت خود در پرونده
هسته ای مطمئن است و هیچگونه تهدید معتبری را از جانب آمریکا احساس نمی
کند. یک استاد علوم سیاسی ایرانی نیز خاطر نشان کرد که این حرکت پیامدهایی
برای اصولگرایان در انتخابات 2008 مجلس به دنبال خواهد داشت. «جلیلی»،
معاون اروپا و آمریکای وزارت خارجه که فردی متدین و از لحاظ ایدئولوژیکی،
همراستا با پرزیدنت احمدی نژاد شناخته می شود، به عنوان جانشین «لاریجانی»
منصوب شده است. «جلیلی» ظاهراً در فاصله سال های 2001 تا 2005 در دفتر رهبر
جمهوری اسلامی فعالیت می کرد. «الهام»، سخنگوی دولت ایران، روز 20 اکتبر
(2007)، خبر استعفای «لاریجانی» را اعلام کرد. اصل این استعفاء تعجب آور
نبود، چرا که رقابت بین احمدی نژاد و «لاریجانی»، کاملاً مشخص است، اما
زمان آن غیر منتظره بود. اعلام این استعفاء تنها چند روز پس از ملاقات
«پوتین»، رئیس جمهور روسیه و آیت الله خامنه ای ]مقام معظم رهبری[ در حاشیه
اجلاس کشورهای دریای خزر در تهران صورت گرفت...
مقامات دولتی بارها
تأکید کرده اند که این استعفاء منجر به تغییر سیاست هسته ای ایران نخواهد
شد. اما چند ناظر و تحلیل گر معتقدند که این تغییر، نشان سخت شدن مواضع
ایران در مذاکرات است. دو تاجر ایرانی در ملاقات هایی جداگانه به مأموران
IRPO گفتند که «لاریجانی» احتمالاً در طول مسیر مذاکرات هسته ای خود با
اتحادیه اروپا، «بسیار ساز پذیر و منعطف» جلوه می کرده است. یک تحلیل گر
سیاسی ایرانی – آمریکایی مستقر در تهران گفت که این استعفاء نشان می دهد
ایران از موقعیت خود در پرونده هسته ای اطمینان خاطر دارد و هیچگونه تهدید
معتبری را متوجه خود نمی بیند. در عین حال مشخص نیست که این تغییر با خواست
آیت الله خامنه ای ]مقام معظم رهبری صورت گرفته که شاید احساس می کرده
«لاریجانی» به یک مذاکره کننده بسیار سازش پذیر تبدیل شده یا اینکه احمدی
نژاد در تلاش برای افزایش کنترل خود بر سیاست هسته ای، چنین تغییری را دامن
زده است. نکته درخور توجه این است که نه آیت الله خامنه ای مقام معظم
رهبری و نه احمدی نژاد، هیچگونه اظهار نظری در خصوص استعفای «لاریجانی»
نداشته اند.
از این پس در سلسله مطالبی این اسناد در این وبلاگ منتشر خواهد شد.
قسمتی از مصاحبه احمد توکلی با روزنامه
اعتماد:
(مصاحبه جالبیه! خواندنش رو توصیه می کنم)
بسیج یک نهاد مردمی است که در آن امر و نهی سیاسی فرمانده تعیینکننده
نیست. در نتیجه ممکن است خیلی از فرماندهان سپاه رایشان آقای احمدینژاد
نبود ولی بدنه بسیج به دلیل ذائقه خود، تمایل داشت به آقای احمدینژاد رای
دهد. بنابراین من این دعاوی که گفته میشود سپاه یا بسیج پشت قضیه بود را
واقع بینانه نمیدانم. چون حتی در خود سپاه هم فرماندهی سیاسی وجود ندارد.
ماهیت رفتار آقای احمدینژاد در دور دوم با دور اول تفاوت پیدا کرد. چهار
سال اول وضع بد نبود. ولی در چهارسال دوم خراب میشود. از طرف دیگر، آقای
موسوی و دوستانشان در تصویر کردن وضعیت اقتصادی سال 88، هیچ نقطه مثبتی را
بیان نمیکردند و این حق نبود. چون یکی از کارهای مثبت آقای احمدینژاد در
چهارسال اول این بود که مثل مویرگی که مواد غذایی را به دورترین نقاط بدن
میرساند، مسیر تخصیص بودجه عمرانی را به نقاط دور دست کشور گشود. اگر آقای
موسوی میخواست انصاف به خرج دهد، انصافا باید از این کار تعریف میکرد.
چون خود موسوی کسی بود که روی تودههای محروم حساس بود و به آنها توجه داشت
و میتوانست از این توجه احمدینژاد به نیکی یاد کند.
علت این بود که آقای موسوی بر یک ادعای دروغ و بیاساس، بهشدت تاکید کرد و
از مسیر قانون خارج شد. هرچه رهبری و بزرگان کشور تلاش کردند که ایشان به
مسیر قانون برگردد، نشد. یکی از ویژگیهای بارز رهبری این است که به رای
مردم وفادار است و این وفاداری را اعمال میکند و رای همه مردم را میخواهد
و حضور حداکثری مردم ایشان را نگران نمیکند. کما اینکه در دوران رهبری
ایشان ما شاهد سه یا چهار انتخابات خیلی جدی بودهایم. ایشان همیشه اصرار
دارد که همه مردم در انتخابات شرکت کنند و حتی اینبار اعلام کردند که هر
کسی جمهوری اسلامی را هم قبول ندارد، به خاطر ایران در سرنوشت کشور دخالت
کند. سال 88 هم رهبری از رای مردم دفاع کردند.
در جلسهیی که فکر میکنم روز سه شنبه بعد از انتخابات با حضور نماینده
نامزدها برگزار کردند، آقا فرمودند که شما هر خواسته قانونی داشته باشید،
یا حتی خواستهیی داشته باشید که قانون درباره آن سکوت کرده باشد، من اجازه
میدهم... روز قبل از این جلسه هم، آقا با آقای موسوی جلسه داشتند و به
آقای موسوی گفته بودند که کار خیابانی را متوقف کن و از طریق قانونی وارد
شو و من از تو حمایت میکنم تا مطمئن شوی که نتیجه درست بوده یا نه. آقا
گفته بودند که اگر کار به خیابان کشیده شود، تو میتوانی آن را شروع کنی
ولی در ادامه از دستت خارج میشود و متاسفانه همین طور هم شد. منظورم این
است که عوامل موثر متعدد هستند ولی سهم آنها مهم است. اگر آقای موسوی این
ادعا را نمیکرد و از طریق قانون وارد میشد، طرفداران هم این رفتار را به
عنوان کرامت و بزرگواری ایشان تلقی میکردند و میگفتند با اینکه ایشان
خودش را محق میداند اما به قانون تمکین میکند. این عدم تمکین به قانون
مهمترین و درستترین نقد آقای موسوی به آقای احمدینژاد بود ولی خودش در
این آزمون موفق نشد.
توهین علی مطهری به 4 میلیون رای دهندگان به سعید جلیلی
در انتخابات افراطیون تنها 4 میلیون رای داشتند!
تاسف شدید برای این به اصطلاح نماینده مجلس
جالب است که او به بخش عظیمی از مردم حوزه ی انتخابیه خودش هم توهین کرده
قسمتی از افاضات جناب مطهری در نطق پیش از دستور:
نقطه آغاز فتنه در سال 88 آنجا بود که عدهای به اصطلاح و لایتمدار راه افتادند و گفتند که نظر آقای احمدینژاد به مقام معظم رهبری نزدیکتر است و جامعه را دوقطبی کردند، اما در انتخابات اخیر ایشان این راه آسیب را بستند و چند بار فرمودند که نظر من را هیچ کس، حتی اعضای خانوادهام هم نمیدانند و در روز رأیگیری بر حفظ امانت مردم تأکید ویژه کردند.
اینکه 4 سال تمام، آقایان هاشمی رفسنجانی و خاتمی به وسیله رسانههای مختلف تخریب شوند و حتی یک دقیقه فرصت دفاع به آنها داده نشود و آنگاه کاندیدای مورد نظر این دو نفر پیروز شود، بسیار معنادار و حاکی از رشد اجتماعی و سیاسی مردم ماست.
نمایندگان مجلس سعی نکنند تا با بهانههای واهی مانند ارتباط با فتنهگران، وزرای کابینه را به رئیس جمهور منتخب تحمیل کنند.
اصولگرایان تندرو به جای مصادره انتخاب مردم، بهتر است به آسیبشناسی خود بپردازند و برداشت خود از اصل ولایت فقیه که آن را مرادف با تعطیل عقل و ترک اظهارنظر آزاد، میشمارند، اصلاح کنند و دفاع از نظام و حقوق مردم را در دستور کار خود قرار دهند.
و کلی افاضات مزخرف دیگر...
براستی با علی مطهری چه باید کرد؟!!!
رسانههای ضدانقلاب خارج کشور علاقه ویژهای به نمازجمعه آقای هاشمی نشان میدهند.
سایت روز آنلاین که توسط شماری از سلطنتطلبان فراری و با استخدام برخی
روزنامهنگاران زنجیرهای متواری در پاریس اداره میشود، ضمن مصاحبه با
«محمدتقی-ف.م» (از روحانینمایان فتنه 88) از قول وی نوشت: هاشمی باید به
نمازجمعه برگردد.
«ف.م» با بیان اینکه از سوی نیروهای امنیتی
ممنوعالخروج شده، میگوید: بازگشت هاشمی به نمازجمعه میتواند در جا
افتادن فرهنگ تعادل کمک زیادی بکند. بهترین فرد برای جا انداختن بحث اعتدال
هاشمی است.همچنین تقی رحمانی از اعضای متواری گروهک ملی- مذهبی و مقیم
پاریس در سایت جرس نوشته: هاشمی باید نمازجمعه بخواند چرا که نمازجمعه از
نقش تعیینکنندهای در جایگاه حکومتی برخوردار است که از نظر نگارنده این
نقش درست نیست. با این وصف و با توجه به واقعیت جامعه ایران، اهمیت
نمازجمعه دو وجهی میشود.
در این مورد بر روشنفکران نقدی وارد است؛
آنان هم در دوره انقلاب و هم در دوره اصلاحات از اهمیت این نهاد غفلت
کردند. نقدی که ملی- مذهبیها تا خاتمی را شامل میشود. جمعی از
اصلاحطلبان در دوره اصلاحات، کار را به آنجا کشانده بودند که گفتند:
«جمهوریت نظام را ما حفظ میکنیم و اسلامیت نظام را شورای نگهبان.»این
ضدانقلاب مقیم خارج خواستار تبدیل نمازجمعه به چندصدایی شد.
دروغ شاخ دار !!!!!!!
جالب است آقایان ادعا می کردند تغییری اساسی ایجاد شده!!!!
آدم واقعا تاسف می خورد، بی بی سی فارسی بخش خبری داره به نام شصت دقیقه که مهمترین برنامه خبری بی بی سی هست. امروز در برنامه شصت دقیقه، بی بی سی دو قبضه شده بود طرفدار هاشمی رفسنجانی! تحلیلگرهاش هم به طور ضمنی برای شورای نگهبان خط نشان می کشیدند که مبادا هاشمی رد صلاحیت شه...
دیروز هاشمی کجا و امروزش کجا...
اخیراً کویتیها اطلس تاریخ اسلام را درست کردهاند که از محتوایش اطلاعى
ندارم؛ ولى از لحاظ طبع، کتاب خیلى بزرگى است. پارسال، امیر کویت دو نسخه
از آن را براى من فرستاد که من یک نسخهاش را به کتابخانهى نهاد ریاست
جمهورى دادم و نسخهى دیگر را در کتابخانهى خودم نگه داشتم. اطلس تاریخ
اسلام توسط کویتیها درست شده که تقریباً بدون استثنا مورد استفادهى همهى
مسلمانهاست. اینکه مىگویم تقریباً، به این دلیل است که «خلیج فارس» را
«خلیج عربى» نوشته است که اگر الان به ما پول دستى هم بدهند، حاضر نیستیم
این کتاب را در کتابخانههاى خودمان ترویج و یا به فارسى ترجمه کنیم؛ چون
«خلیج عربى» دروغ است. اگر یک وقت خواستیم این را برگردانیم، حتماً «خلیج
فارس» خواهیم نوشت. البته، یک جا هم از دستشان در رفته و تصویر یکى از
نقشههاى قدیمى را چاپ کردهاند و «الخلیج الفارسى» را بهکار بردهاند. با
اینکه همه جا و در همان نقشههاى قدیمى، این اصطلاح را عوض کردهاند، ولى
یک جا تصادفاً براى اتمام حجّت، در این کتاب به این بزرگى و با این همه
خرج چاپ، اصطلاح «الخلیج الفارسى» را نوشتهاند.
غرضم این بود که گاهى اوقات تاریخ و جغرافیا را مىنویسند، اما نکتهیى در
آن هست که ما نسبت به آن حساسیم. حالا این از جهت ملّیش بود که البته الان
خلیج فارسى و عربى براى ما فقط ملى هم نیست؛ سیاسى و اعتقادى هم است.
۱۳۶۸/۰۷/۳۰
گفت: مصطفی تاجزاده از درون زندان نامه ای فرستاده و ضمن حمایت از مشایی نوشته است
«شورای نگهبان باید صلاحیت مشایی را تایید کند»!
گفتم: از اول هم معلوم بود
که دست اصحاب فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 با حلقه انحرافی در یک کاسه
است.
گفت: اگر این سند و ده ها سند دیگر که پیوند آنها را نشان می دهد هم لو
نمی رفت، مواضع و عملکرد آنها تردیدی باقی نمی گذاشت یک جریان بیشتر
نیستند.
گفتم: یارو از این که فلان رفیقش شیره ای شده بود ناراحت شده و رفت
که به برادر او خبر بدهد تا چاره ای بیندیشد. اما، وقتی که وارد خانه برادر طرف شده
و مشاهده کرد هر دو برادر کنار هم نشسته و مشغول شیره کشی هستند با تعجب
گفت؛
«برخلاف طبیعت و سیره
دو برادر شدند همشیره»!
تقصیرها را هم گردن یکدیگر نیندازیم. اینکه بگوئیم آقا ما میخواهیم فلان کار را بکنیم، نمیگذارند؛ یا فلان کار را کردیم، جلویش را گرفتند؛ یا فلان تصمیم را گرفتیم، اقدام نکردند، انجام ندادند - که قوای مختلف و بخشهای مختلف به همدیگر بگویند - این را کسی قبول نمیکند. بالاخره حوزههای مسئولیت، مشخص است؛ یکی باید قانون بگذارد، یکی باید اجرا کند، یکی سیاستها را تنظیم کند، یکی عملیاتی کند. همه باید با هم هماهنگ عمل کنند.
مقام معظم رهبری - شهریور 91
آقای خاتمی هم در سال آخر مسئولیتش مدام می گفت نگذاشتند کار کنیم
متاسفانه آقای احمدی نژاد هم در سال آخر مسئولیتش در این روزها مدام می گوید نمی گذارند کار کنیم
جالب است نه آقای خاتمی و نه آقای احمدی نژاد، هیچکدامشان نگفتند چه کسی نمی گذارد!
هتک حرمت به خانواده شهید عبدالرحیم امیری
راوی: دختر شهید
گفتند میخواهند مزار شهدا را زیبا کنند، اما چهره مرا زیبا کردند! جواب پرسشهایم را نیز گرفتم. ما فرزندان شاهد فراموش شدهایم اما با نام پدرانمان جولان میدهند.
هر چه که هست، آن مزار، مزار پدر من است. روزها و ساعتهای بسیاری بوده که برای فرار از فشار دردها و رنجهای زندگی روزمره، خودم را به مزار پدرم رساندهام و حتی قبل از اینکه به خانه بروم، به گلزار رفتهام و اگر در کاری مشکلی داشتم، اول به زیارت پدرم رفتم تا روح و جسمم را سبک کنم؛ من با مزار پدرم زندگی کردهام و همه لحظات زیبا و به یاد ماندنی زندگیام بر سر مزار پدرم در ذهنم نقش بسته است.
ماهها مادران و همسران و فرزندان شهدا وقتی برای زیارت مزار عزیزانشان به گلزار شهدا میروند، صحنههایی میبینند که اصلاً قابل تحمل نیست. دوست دارم بدانم اگر مزار یکی از بستگان این حضرات هم این جور ماهها پر از خاک و سنگ و شن و ماسه میشد به طوری که مزار عزیزشان قابل تشخیص نبود، باز هم به ما گله میکردند!
***
... جوانک (کارگر پیمانکار ساماندهی گلزار شهدا) این را گفت و آمد به طرف من. مادرم سعی کرد مانع نزدیک شدن آن جوان به من شود اما آن نامرد بر روی مادرم (همسر شهید) دست بلند کرد و ...! با دیدن این صحنه به سمت مادر دویدم. مادرم به خاطر حمایت از من مورد اهانت قرار گرفت! به دفاع از مادرم، مشتی نثار جوانک کردم و او نیز سیلیای به من!
اینها در حالی بود که آقای میر سالاری [رئیس بنیاد شهید] و سایر همراهانش کمی آن طرفتر شاهد ماجرا بود؛ اما بیتفاوت، صحنه را ترک کردند! یکی از جانبازان که در آنجا حضور داشت با او تماس گرفت و گفت «همسر جانباز و دختر شهید امیری در گلزار کتک خوردند؛ شما کجا رفتید؟» اما آقای میر سالاری بدون اینکه احساس کند درباره بنده به عنوان یک فرزند شهید، مسئولیتی هم دارد، گفت «من کار دارم؛ به من مربوط نیست» و تماس را قطع کرد!
***
آقایان محمدی امام جمعه محترم شهرستان رامهرمز، نماینده محترم فرماندار، سید احمد میر سالاری رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران رامهرمز و جمعی دیگر حضور داشتند.
رفتم جلو سلام کردم و خود را به آقایان معرفی کرده و گفتم عرضی دارم؛ پرسیدم «آمدید از چه غبارروبی کنید؟ اینجا که مزاری نیست! فقط تپههای شن و ماسه و آهن است و یک سطح سیمانی! این گلها را کجا میخواهید بگذارید؟ گلزار بیش از 18 ماه است که به ویرانهای تبدیل شده چرا اینقدر طول کشید؟ قرار بود 6 ماهه تمام شود الان یک سال و نیم است. ببینید اینجا چه وضع دردناکی دارد».
نماینده فرماندار گفت «اینجا خوب نیست این سؤالها را بپرسید؛ شنبه تشریف بیاورید فرمانداری صحبت کنیم» و امام جمعه پاسخی نداد؛ شاید به نظر آنها بنده گستاخی کردم که به دنبال مزار پدرم هستم؟ و دختر گستاخی بودم که پرسیدم گلی که در دست دارید برای کدام مزار است؟
دوباره پرسیدم اینجا کِی درست میشود؟ در این لحظه رئیس بنیاد شهید پیش آمده و گفت «مزاحم کار ما نشوید، آقایان را سر پا نگهداشتهاید» و همگی رفتند، با شاخههای گل به سوی تلهای خاک و شن! جوابی نگرفتم؛ سکوت کردم؛
برای اطلاع از مشروح این ماجرا کلیک کنید. مصاحبه خبرگزاری فارس با دختر شهید
کسانی که به طور مستمر شبکه خبری یورونیوز رو دنبال می کنند همواره شاهد گزارش هایی از وضعیت اسفبار اقتصادی کشورهای عضو ناحیه یورو بخصوص یونان هستند. جالب است که در این وضعیت و در حالی که اقتصاد ناحیه یورو به شدت شکننده است اتحادیه اروپا تحریم نفتیه ایران رو آغاز کرد. البته تحریمی که قبل از آغاز اون قرار شد چند تا از کشورها شاملش نشن! یعنی به زبان ساده تحریم نفتی شامل اون ها نمی شه و اون ها به سادگی می تونن از ایران نفت بخرن از جمله یونان! اما پاسخ ایران به این اقدام تبلیغاتی جالب بود: یکم. رزمایش پیامبر اعظم و دوم. کشف چندین چاه جدید نفتی
دروغگویان حتی مدعی هستند که امام بزرگوار ما، در بدو ورود به وطن یعنی در دوازدهم بهمن سال ۵۷ این وعده را به مردم داده است!
اما رجوع به اصل سخنان امام در بهشت زهرا نشان می دهد که اصلا و ابدا چنین وعده ای در سخنرانی امام خمینی وجود ندارد و در حقیقت این مساله مربوط است به سخنرانی ایشان در ۱۲ اسفند سال ۵۷ و در مدرسه فیضیه.
آنها با استناد به این سخنرانی و عدم تحقق چنین وعده ای، می خواهند اینگونه وانمود بکنند که امام خمینی و یا انقلاب، مردم را فریب داده اند و یا با چنین وعده هایی انقلاب را پیش برده ا ند. البته این قبیل صحبت ها از تیپ همان قماش استدلال های نظیر پخش ساندیس و پخش سکه در 22 بهمن و مراسمات دیگر است.
در مقابل، دوستان امام و انقلاب و حتی برخی مسئولان رسمی کشور هم گاهی ضمن تایید این مساله، به زعم خود سعی کرده اند با توجیهات مختلف از امام و انقلاب دفاع کنند!
این اظهارات موافق و مخالف در حالی صورت می گیرد که مراجعه به اسناد انقلاب و آرشیو مطبوعات آن روز، نشان می دهد که شخص دیگری غیر از امام برای اولین بار این وعده را به مردم داده است!
ابتدا به عبارت امام توجه کنید: «علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را میخواهیم مرفه بشود، زندگی معنوی شما را میخواهیم مرفه کنیم. شما به معنویات احتیاج دارید، معنویات ما را اینها بردند. دلخوش نباشید که تنها مسکن میسازیم ، آب و برق را برای طبقه مستمند مجانی میکنیم اتوبوس را برای طبقه مستمند مجانی میکنیم دلخوش به این مقدار نباشید معنویات شما را، روحیات شما را عظمت میدهیم. شما را به مقام انسانیت می رسانیم. اینها شما را منحط کردند؛ این قدر دنیا را پیش شما جلوه دادند که خیال کردید همه چیز این است.»شنبه دوازدهم اسفند ۱۳۵۷
کیهان ۸ اسفند ۱۳۵۷ / سخنگوی دولت: «برای کم در آمدها؛ آب و برق مجانی می شود!» سخنگوی دولت کسی نیست جز آقای عباس امیرانتظام!
به عبارت دیگر لایحه ی آب و برق مجانی را اولین بار دولت موقت مهندس بازرگان تصویب کرد و وعده ی آنرا هم به مردم داد و امام خمینی چند روز بعد، این وعده ی دولت موقت را تصحیح و تکمیل کردند!
در حقیقت امام به خاطر این که مبادا این قبیل وعده های دولتی، انقلاب اسلامی را به انقلابی صرفا مادی و با اهدافی مادی تبدیل کند، مصوبه دولت موقت را اینچنین تصحیح می کند که دلخوش به این نباشید که آب و برق مجانی می شود!
پس در سخنان امام خمینی وعده ای وجود ندارد.
به هرحال خوب یا بد، جدای از اینکه موافق این وعده باشیم یا مخالف آن و اصلا هر تفسیری که برای وعده آب و برق مجانی داشته باشیم، این دولت بازرگان بود که اولین بار این لایحه را تصویب کرد و خبر این وعده ی تاریخی را هم شخص آقای امیرانتظام یعنی سخنگوی دولت موقت و معاون نخست وزیر وقت در اختیار مطبوعات قرار داد!